Document Type : Original Article
Authors
1 Ph.D., student in Sports Sociology, Department of Sports Sociology, Faculty of Humanities and Social Sciences, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran. Iran
2 Ph.D., Associate Professor, Department of Sociology Sport, Faculty of Humanities and Social Sciences, Science and Research Branch, Islamic Azad University. Tehran. Iran
3 Ph.D., Associate Professor, Faculty of Physical Education and Sport Sciences, Alzahra University, Tehran. Iran
Abstract
The study is to design a model of football diplomacy in Iran, which is based on the Grounded Theory and through interviews with 23 managers, experts, faculty members, legislators and diplomats and media practitioners who use the Snowball method and selection of experts with maximum oscillation was done. The data were analyzed through three open, axial, and selective coding steps through Nvivo 10 software. The findings, in three stages of coding, identified and categorized the main and secondary categories of football diplomacy: the causal conditions (football nature, structural factors, cultural policies, international politics, Management policies, media policies, professional sport policies); background conditions (economic factors, factors related to government and politics, cultural and social factors, measurement criteria and policies related to FIFA); strategies (international actions, structural actions, cultural and social actions, actions related to expedition teams, business and economic actions), and consequences (dignity and prestige International, development of peace and friendship, isolationism, national identity and convergence, and development of sport tourism, power generation and upgrading of skills). Finally, the paradigm and theoretical model of football diplomacy were formed, As a result of football diplomacy in Iran, according to Progressive constraints that have been affected by different conditions are far from reaching the desired and expected status. Therefore, the application of some strategies will be effective in achieving the desired situation and can somewhat have the desired outcomes for diplomacy.
Keywords
طراحی الگوی دیپلماسی فوتبال ایران براساس نظریه زمینهای
داوود نوری[1]
بهرام قدیمی[2]
معصومه شجاعی[3]
تاریخ دریافت مقاله: 19/3/1397
تاریخ پذیرش مقاله:27/4/1397
مقدمه
امروزه فوتبال به بخشی از زندگی جوامع تبدیل شده است و به نوعی دنیای مدرن بدون فوتبال امکانپذیر نیست. این ورزش نقش مهمی در اقتصاد و در توسعه جوامع دارد و حتی میتواند بازنمودی از فرهنگ جوامع باشد. از این رو میتوان گفت جام جهانی فوتبال فرصتی مناسب را در اختیار کشورها قرار داده تا بتوانند از دیپلماسی عمومی بهره ببرند و فرهنگ و ارزشهای خود را در عرصهای گسترده نشان دهند. به تعبیری میتوان گفت فوتبال امری جهانی است و توانسته زبان جهانی مشترکی به وجود آورد. فوتبال چیزی را محقق کرده است که فرگه و راسل[4] - اصحاب حلقه وین- و بسیاری از فیلسوفان تحلیلی سودای تحقق آن را داشتهاند. امروز جهان فوتبال، محل آمد و شد بازیکنانی با زبانها، رنگها، مذاهب، ملیتها و فرهنگهای مختلف شده است(عالم 1379، 155)، اما همه در یک زبان و یک هدف مشترکاند و آن فوتبال است. در دنیای فوتبال، گویی همه مرزبندیهای دروغین و قرار دادن نژادی، زبانی، قومیتی، طبقاتی فرو میریزد. فوتبال را درست مثل بسیاری از پدیدارهای مدرن مثل تکنولوژی(فناوری)، رسانه و ... با هیچ نیرویی نمیتوان از جهان حذف کرد، چرا که هر پدیداری در این جهان با یک کلیت شبکهای مرتبط است. در نتیجه با استفاده از دیپلماسی فوتبال میتوان گرههای ناگشوده بسیاری را در جهت کسب منافع ملی کشورها و ملتها باز کرد.
دیپلماسی در روزگار ما نیازمند چشمانداز و دیدگاههایی است که برپایه آنها بیش از هر چیز باید ارتباط میان ویژگی هر دوره با نیاز انسان به مفاهیمی همچون صلح، انسان دوستی، امنیت جهانی، آزادی، دموکراسی و تعامل دولت ها با یکدیگر را مورد نظر قرار دهد. به همین دلیل دیپلماسی یکی از ابزارهایی است که می تواند راهگشا باشد و فضایی ایجاد نماید تا هر کشوری بسته به سهم و بزرگی خود جایگاه مناسبی را در تأمین منافع انسانها به دست آورد. بدیهی است که دیپلماسی همراه با دگرگونیهای گوناگون، شکل عوض میکند و متناسب با اندیشه و فکر هر عصر میتواند برای ایجاد ارتباطی درست، منطقی و مبتنی بر اصول و مفاهیم انسان دوستانه بین کشورها- به بیانی دیگر، برای زندگی صلح آمیز انسانها در کنار- هم مورد استفاده قرار گیرد(بیژنی 1384، 129).
بدیهی است فوتبال به عنوان یک ورزش محبوب و فراگیر، یکی از جلوههای جهانی مقدمات آشنایی و افزایش آگاهی اعضا از اهداف مشترک ملّی و اجتماعی را فراهم میکند و در عین حال به ایجاد ارتباطات هماهنگ بین اعضا و گروههای مختلف همانند تماشاگران و مردم یک کشور میانجامد. از سویی فوتبال به عنوان یکی از پدیدههای جدید عرصه بینالملل و دیپلماسی فوتبال به مثابه یکی از شاخههای نوین دیپلماسی عمومی نقش بسزایی در توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... هر کشوری دارد.
با وجود این، انگیزه دولتها برای حمایت از ورزش جهت موفقیت یک کشور در زمینههای ورزشی میتواند برای آن کشور در عرصه بینالمللی اعتبار و حیثیت ایجاد کند (هولی هان 1385، 38). به همین دلیل رسیدن به پرستیژ بینالمللی به معنای احترام و منزلت دولتها در جامعه بینالمللی وابسته به قدرت ملی کشورها می باشد. به هرحال آشکار است که قدرت، پرستیژ میآورد و البته موفقیت دولتها در زمینههای مختلف می تواند تأثیر زیادی بر افزایش اعتبار آنها داشته باشد. از این زمینهها میتوان به موفقیت کشورها در صحنه رقابتهای ورزشی مانند المپیک یا آوردگاههای جهانی رشتههای مختلف به ویژه فوتبال اشاره کرد. به همین علت کشورها با برنامهریزیهای طولانی مدت و هزینههای زیاد تلاش میکنند به کسب مدال و رکوردهایی در جهان برسند (زرگر 1394، 11-10).
در این راستا، بسیاری از مطالعات صورت گرفته نشان دهنده اهمیت فوتبال در موضوعات مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و سیاسی است. براین اساس، بونیفس[5] (2012) درباره فوتبال به عنوان یک عامل در سیاست بینالملل میگوید: «امروزه در پرتو جهانی شدن، فوتبال به منحصر به فردترین پدیده جهانی تبدیل شده است و حتی از پدیدههایی چون دموکراسی و اقتصاد بازار که گفته میشود بدون مرزهستند، نیز فراتر رفته است. اگرچه از آغاز جام جهانی فوتبال درسال 1930 فوتبال به منزله پدیده جهانی مطرح بوده است، اما در چند دهه اخیر با رشد فنآوری های اطلاعات و در نتیجه جهانیتر و فراگیرترشدن تأثیر عمیقی بر مردم جهان برجا گذاشته و فوتبال را به پدیدهای کاملاً جهانی تبدیل کرده است». همچنین جامعه شناس ایرانی، آزاد ارمکی (1381) در پژوهش خود اذعان دارد که فراگیرترین عرصه بروز رقابتهای مسالمت آمیز ورزشی، در مسابقات جام جهانی فوتبال بروز مییابد. هرچند در جام جهانی، ملتهای جهان با هم همبازی می شوند و از این طریق، آشنایی میان فرهنگها صورت می گیرد و صلح و دوستی تقویت می شود، اما مرزهای میان ملتها، در فضای مسالمت آمیز و دوستانه به شکل بارزی برجسته می شود و تأکید بر تعلقات ملی و تمایزات بین ملتها پذیرفته شده و تأیید میگردد. از این منظر، فوتبال، کارکردی آموزشی «برای یاد دادن قواعد زندگی اجتماعی و شیوههای سازگاری با جامعه و مرزبندی مرسوم» پیدا کرده است.
امروزه، به فوتبال به عنوان یکی از مهمترین رشتههای ورزشی دیگر تنها به عنوان ورزش نگاه نمی شود، بلکه آن امری را فرهنگی- اجتماعی میدانند؛ به طوری که در سالهای گذشته روند افزایش ورزشگاهها و باشگاههای ورزشی و اختصاص بودجه کشوری برای ایجاد امکانات و شرایط ورزشی نشان از توجه به ورزش فوتبال است. بدین جهت، باید از مزایا و فرصتهایی که از رویدادهای ورزشی گوناگون به دست میآید، براساس برنامه مدون و مشخص برای پیشبرد منافع ملی بهره برد و در عرصههای منطقهای و بینالمللی برای توسعه روابط بینالمللی و ترویج ارزشهای ایرانی- اسلامی استفاده کرد.
به دلیل فراگیری و محبوبیت فوتبال، تأثیرگذاری آن برافکار عمومی غیرقابل انکار است و بدین سان انتظار می رود که بر دیپلماسی عمومی نیز تأثیرگذار باشد. به نظر میرسد در استراتژیهای دستگاه دیپلماسی، ورزش به ویژه فوتبال هنوز به عنوان یک ابزار ارزشمند برای توسعه دیپلماسی عمومی مورد کم توجهی واقع شده است و از اهدافی شفاف، برنامه و ساختار مناسب و شایسته برخوردار نیست واز ظرفیتهای ورزشی موجود در توسعه ارتباطات بینالمللی و دیپلماسی عمومی استفاده لازم انجام نمیشود- آنچه تاکنون انجام شده بیشتر از روی علایق و سلیقههای شخصی برخی از افراد بوده است.
پیشینه پژوهش
پژوهشهای متعددی پیرامون نقش بین المللی ورزش صورت گرفته است؛ مانند کاوتسوس[6] (2010) که میزبانی یک رویداد بزرگ ورزشی را سبب افزایش میزان شادی و نشاط در جامعه میداند. دی بوچرو همکاران[7](2009) تأثیر ورزش قهرمانی بر غرور ملی، اعتبار بینالمللی را خاطر نشان می کنند. وینستنلی[8](2010) ورزش را منبع طبیعی منزلتیابی میداند. جیم و کروگر[9](1999) ورزش را به عنوان یک ابزار شناسایی بینالمللی و کسب منزلت کشورها در جامعه بینالملل میدانند. مرکل[10](2008) اذعان دارد که دیپلماسی ورزشی باعث تنش زدایی میشود. لوی و داگلاس[11](2004) در پژوهش خود به نقش موثر فوتبال در توسعه صلح جهانی اشاره کردهاند. نات، سوات و ویزر[12](2015) به آثار مثبت فوتبال شامل غرور ملی، افزایش وجهه کشور، توسعه ورزش، انسجام و وحدت و توسعه زیرساخت میپردازند. ویس[13](1389) به گفتمان در ورزش و تونیس[14](1941) به موضوع وفاق اجتماعی(نصیری و بخشی 1391، 19) اشاره می کند. فرنکین[15](1963) عقیده داشت که ورزش در تقویت صلح جهانی و تفاهم بینالمللی نقش دارد (انورالخولی 1381، 73-72). زیمل[16]، طرفدار نظریه جامعهشناسی صوری[17] (کوزر 1383، 250) معتقد است که در روابط و مناسبات اجتماعی است که بحث و گفتوگو میگردد(نراقی 1388، 137). چلادوری[18](1984) در پژوهش خود بیان میکند که مربیان علاوه بر اجرای مهارتهای ورزشی، باید به مهارتهای روانی افراد و تیم توجه کنند. مورای[19](2011) ورزش را بخش مهمی از زندگی مدرن میداند. کیم[20](2001) بیان میکند که ورزش و سیاست بر یکدیگر تأثیر دارند. اِدن[21](2013) تأثیر فوتبال بر اشتغال، گردشگری و اقتصاد را خاطر نشان میکند. آزاد ارمکی(1381) به تأثیرات جام جهانی فوتبال بر توسعه صلح و دوستی، پذیرش تمایز و تعلقات ملتها اشاره می کند. همه این موارد نشان از اهمیت این موضوع به عنوان یکی از فعالیتهای پژوهشگران میباشد. به همین منظور کشورها از فوتبال برای تعاملات دیپلماتیک خود استفاده میکنند، با اینحال گاهی هم اتفاق میافتد که کشورها از روابط سیاسی خود برای این ورزش بهره گیرند.
بنابراین، باتوجه به کمبود پژوهشهای انجام شده در داخل و کم توجهی به بحث دیپلماسی فوتبال، در این پژوهش سعی شده است به جایگاه و نقش فوتبال در پیشبرد اهداف و منافع ملی پرداخته شود. از اینرو، در این جا به دنبال طراحی الگوی دیپلماسی فوتبال ایران هستیم تا به این وسیله بتوانیم از ظرفیت این ورزش پرطرفدار و جوان پسند کشورمان بیشترین بهره را ببریم. پژوهشگر در این تحقیق قصد دارد تا ضمن تبیین جایگاه ورزش فوتبال در توسعه تعاملات جامعهی جهانی، الگوی شکل دهنده دیپلماسی فوتبال را شناسایی و توجه تصمیمسازان و تصمیمگیران سیاسی ایران را به مقوله فوتبال به عنوان ابزاری دیپلماتیک جلب کند. نظر به اینکه تاکنون هیچ پژوهشی درباره تعامل میان دیپلماسی و فوتبال انجام نشده است و پژوهشهای انگشت شماری هم که انجام شده درباره دیپلماسی ورزش به صورت کلی بوده است، پژوهش حاضر سعی کرده با بررسی وضعیت دیپلماسی فوتبال در ایران به ارایه یک الگوی نظری یا حداقل یک راهکار کاربردی بپردازد.
سئوالات پژوهش
آنچه در این پژوهش بررسی میکنیم با استفاده از مطالعه کیفی است. به همین دلیل به جای ارائه فرضیه، سئوالات پژوهش را در این جا طرح مینماییم. این پژوهش پدیده دیپلماسی فوتبال در ایران را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. بنابراین این سئوال مطرح میشود که چه اقداماتی را میتوان برای ارتقای دیپلماسی فوتبال جمهوری اسلامی ایران انجام داد؟ به عبارت دیگر، سئوال اساسی در این پژوهش این است که چگونه دیپلماسی فوتبال میتواند کارآمد باشد؟
این پژوهش، در پی یافتن پاسخ سئوالات زیر است:
- الگوی دیپلماسی فوتبال در جمهوری اسلامی چگونه است؟
- ابعاد سازه دیپلماسی فوتبال در ایران کدام اند؟
- وضعیت موجود دیپلماسی فوتبال در ایران چگونه است؟
- علل کارآمدی یا ناکارآمدی دیپلماسی فوتبال در ایران کدام اند؟
- پیامدهای استفاده یا عدم استفاده از دیپلماسی فوتبال در ایران کدام اند؟
- استراتژیهای مؤثر استفاده از دیپلماسی فوتبال در ایران کدام اند؟
چارچوب مفهومی
باتوجه به تفاوت های پارادایمی دو روش تحقیق کمی و کیفی، در بررسی های کیفی به جای استفاده از چهارچوب نظری، از چهارچوب مفهومی جهت استخراج سؤال یا سؤالات تحقیق استفاده میشود. چهارچوب مفهومی، مجموعه مفاهیم به هم مرتبطی را شامل میشود که بر مفاهیم و تمهای عمده مورد مطالعه تمرکز دارد و آنها را در قالب یک نظام منسجم و مرتبط معنایی به همدیگر پیوند میدهد(محمدپور 1392، 290). در این پژوهش از رویکردهای کارکردگرایی و کنش متقابل نمادین برای تدوین چهارچوب مفهومی استفاده شده است.
دیدگاه کارکردگرایی
کارکردگرایان باتوجه به ارتباط متقابل ورزش به عنوان یک نهاد اجتماعی[22] با سایر نهادهای اجتماعی(کرایب 1391، 57) مانند خانواده، مذهب، آموزش و پرورش، نهادهای اقتصادی و سیاسی(سیفاللهی 1373، 139) و حتی رسانههای گروهی سعی در تحلیل ابعاد اجتماعی ورزش در سطوح مختلف دارند. از نظر کارکردگرایان مهم ترین نقش ورزش در جامعه، کمک به سلامت و بقای افراد، جامعه پذیری و انتقال ارزش ها، قوانین، منزلت(ریتزر 1379، 135) همبستگی گروهی(شویت[23] 2000، 22)، یگانگی اجتماعی(نیک گهر 1371، 366) در سطوح ملی و بینالمللی و تمامی مواردی است که به حفظ نظام کمک میانجامد.
مکتب کنش متقابل نمادین
ارزش های نمادین مانند شکست و پیروزی، روحیه و اخلاق ورزشکاری، فعالیت تیمی، ارزشهای تیمی، هنجارها، تشریفات، تشویقها، نشانهها و علایم، بازیها (آزادارمکی 1383، 241)، آمارها و واکنشهای مربوط به شکست و پیروزی، نمایش دادن(جلائی پور و جمالی 1387، 162) در عرصه فوتبال جملگی دلایل قانع کنندهای برای جلب حمایت تحلیل گران این مکتب به شمار میروند.
از سویی برخی از نظریه پردازان معتقدند که بازیها و رقابتهای ورزشی به عرصه منافع طلبی ملتها و دولتها و تظاهرات ایدئولوژیک بدل می شود. مانند ورزش القا کننده روحیه سرمایهداری در جامعه است(ادیبی و انصاری 1387، 134) یا در جامعه سرمایهداری ورزش درگیر بازیها و رقابتهای سیاسی، نظم نوینی مبتنی بر سرمایه داری جهانی(دیلینی 1387، 136) میشود.
روششناسی پژوهش
در این پژوهش از روش کیفی[24] و برای درک و تبیین پدیدههای اجتماعی به دست آمده از دادهها از مصاحبهها، مستندات، مشاهدهها و ... استفاده شد(مارشال و راسمن 1381، 109). به منظور اجرای پژوهش، مرحله اول به صورت کتابخانهای انجام شد و اقدام به توصیف و تحلیلِ پژوهشهای مرتبط(طیبی و دیگران 1395، 145) با دیپلماسی فوتبال گردید. تحلیلهای انجام شده توسط محقق برای تفسیر و سازمان دادن دادهها در مرحله اول منجر به ارتقای دانش و نیز تدوین راهنمای مصاحبهها(اشتراوس و کوربین 1395، 33)شد. در مرحله دوم (مصاحبههای کیفی)، برای ساخت الگوی پیشنهادی پژوهش(کیوی و کامپنهود 1390، 68) از نظریه زمینهای(گرندد تئوری[25]) به عنوان راهبردی برای تحقیق کیفی(ادواردس و اسکینر 1392، 404) استفاده گردید.
بعد از مرور پیشینه و ادبیات تحقیق، پژوهشگر به مصاحبههای هدفمند با جامعه هدف، افراد آگاه به موضوع و صاحبنظران پس از انجام 23 مصاحبه در زمینه تحقیق پرداخت که اشباع نظری حاصل شد. سپس تحلیل دادهها حین مصاحبه که شامل کدگذاری باز[26]، محوری[27] و گزینشی[28](محمدی 1390، 107) از طریق نرم افزار Nvivo 10 انجام پذیرفت. پس از انجام مصاحبهها و پیاده سازی تحلیلی خط به خط متن ، کلمات کلیدی و عباراتی که با نظر پاسخ دهندگان مرتبط بودند، شناسایی و از طریق نرم افزار کدگذاری باز صورت گرفت. در کدگذاری محوری مقولات و مفاهیم به دست آمده از مرحله کدگذاری باز باهم مقایسه، ترکیب و ادغام، تقلیل و تلخیص و با خلاقیت فکری و انتزاعی کنار هم قرار گرفت و در نهایت تلخیص و نتیجهگیری از یافتهها تا شناسایی فهرست نهایی ابعاد و عوامل مرتبط(طالب 1390، 426) با دیپلماسی فوتبال انجام شد و در نهایت الگوی فرایندی تحقیق مشخص گردید.
یافته های پژوهش
هدف عمده در روش تحقیق کیفی، توصیف واقعیت مورد بررسی است. دستیابی به این توصیف نیازمند فنونی است که به کمک آن بتوان داده های گردآوری شده را ساماندهی، تنظیم و تحلیل کرد و به ارائه نظریه مبتنی بر واقعیات و داده ها دست یافت. این نوع نظریه را نظریه زمینه ای می نامند(فلیک 1391، 245). در نظریه زمینه ای، از سه مرحله کدبندی برای تحلیل دادهها استفاده میشود. در کدبندی باز میتوان دادهها را سطر به سطر به صورت یا پاراگرافی کدبندی و مفهوم بندی کرد. در مرحله بعد، این مفاهیم کنار یکدیگر گذاشته می شوند و براساس اشتراکات، تشابهات یا هم پوشی معنایی به صورت مقوله محوری در میآیند و در نهایت مقولات عمده انتخاب می شود.
پس از کدگذاری باز با برقرار پیوند بین مقولات، به شیوه های جدیدی اطلاعات با یکدیگر ربط می یابند. این کار با استفاده از یک پارادایم(مدل الگویی یا سرمشق) که متضمن شرایط، محتوا و راهبردهای(استراتژی های) کنش/کنش متقابل و پیامدهاست، صورت می گیرد(استراوس و کوربین 1385، 97).
براساس تحلیل مصاحبههای انجام شده هفت مقوله به عنوان شرایط علّی شناسایی شد که باعث ایجاد یا توسعه وضعیت موجود دیپلماسی فوتبال شده است: 1) ماهیت فوتبال؛ 2) عوامل ساختاری؛ 3) سیاستهای فرهنگی؛ 4) سیاستهای بینالمللی؛ 5) سیاستهای مدیریتی؛ 6) سیاستهای رسانهای و7) سیاستهای ورزش حرفهای.
جدول 1:شرایط علّی استخراج شده از دادهها
کد انتخابی |
کد محوری |
مفاهیم |
شرایط علّی |
ماهیت فوتبال |
کم هزینه بودن |
جهانی شدن فوتبال |
||
فوتبال به عنوان یک صنعت رقابتی |
||
جذابیت فوتبال و تعداد بالای هواداران |
||
عوامل ساختاری |
ناتوانی در استفاده از دیپلماسی فوتبال برای منافع ملی |
|
قائم به فرد بودن انجام مقوله دیپلماسی فوتبال |
||
فقدان اعتماد حاکمیت به فدراسیون |
||
دولتی بودن فوتبال |
||
غلبه دیدگاه نتیجه گرایی نزد مسئولان تراز اول کشور |
||
سیاست های فرهنگی |
مشکلات فرهنگی برای میزبانی رویدادها |
|
ترس از ایجاد شوک فرهنگی |
||
توجه به عناصر فرهنگی ایرانی در رویدادها |
||
اثرات رفتار نخبگان ورزشی و ورزشکاران بر جامعه |
||
توجه به فرهنگ سازی به عنوان پیش نیاز دیپلماسی |
||
غلبه سنت فرهنگ شفاهی |
||
سیاست های بین المللی |
اتخاذ راهبرد مشخص در منطقه و مجامع بین المللی |
|
هدف گذاری برای حضور در رویدادها |
||
استفاده از فوتبال به مثابه قدرت نرم |
||
قرار دادن دیپلماسی فوتبال در اولویت سیاست خارجی |
||
فوتبال به عنوان کانال و فرصت ایجاد ارتباط |
||
سیاست های مدیریتی |
ریسک پذیری مدیران |
|
داشتن قدرت چانه زنی |
||
توانایی در ارتباطات بین المللی |
||
ثبات مدیریتی در فوتبال |
||
حمایت لازم از نخبگان ورزشی |
||
متخصص و آشنا با ورزش جهانی |
||
عملکرد علمی قابل قبول و سلیقه ای عمل نکردن |
||
سیاست های رسانه ای |
ارتقای آگاهی مردم درباره دیپلماسی فوتبال |
|
استفاده صحیح و کارآمد از رسانه |
||
ضرورت همراهی رسانه ملی و دستگاه دیپلماسی |
||
بهره گیری از تجارب باشگاه های موفق دنیا |
||
تقویت پورتال دستگاه دیپلماسی |
||
تولید فیلم های مستند و مستندسازی تجارب کسب شده از رویدادها |
||
ضرورت بروز بودن اطلاعات |
||
سیاست های ورزش حرفهای |
استعدادیابی و تربیت و پرورش استعداد |
|
رویکرد علمی به مسائل فوتبال |
||
انتقال تجارب به نسل آینده |
||
تقویت تفکر حرفهای در باشگاهداری |
||
حضور اثر بخش باشگاهها در موضوع دیپلماسی |
براساس تحلیل نظرات شرکت کنندگان در این پژوهش، پنج مقوله به عنوان شرایط زمینهای دیپلماسی فوتبال به دست آمد: 1) عوامل اقتصادی؛ 2) عوامل مرتبط با دولت و سیاست؛ 3) عوامل فرهنگی- اجتماعی؛ 4) معیارهای سنجش و 5) سیاستهای مرتبط با فیفا.
جدول 2: شرایط زمینهای و مداخله گر استخراج شده از دادهها
کد انتخابی |
کد محوری |
مفاهیم |
شرایط زمینهای و مداخله گر |
عوامل اقتصادی |
بودجه فوتبال در کشور |
دولتی بودن ساختار اقتصاد کشور |
||
استفاده از صنعت فوتبال |
||
استفاده از رویدادهای فوتبالی برای توسعه اقتصادی |
||
توجه به شیوههای مختلف و جدید درآمدزایی |
||
عوامل مرتبط با دولت و سیاست |
نگرانی دولت در مورد هدایت جریانات سیاسی در فوتبال |
|
تلاش دولت برای کسب میزبانی رویدادها |
||
نگاه حیات خلوت گونه به فوتبال |
||
ترجیح انتصاب مدیران سیاسی در رأس فوتبال |
||
پیام تبریک مسئولان تراز اول برای قهرمانیها |
||
تفاوت سیاست دولتها و دوگانگی در قبال دیپلماسی فوتبال |
||
عوامل اجتماعی و فرهنگی |
اهمیت سلامت جسم و روان شهروندان |
|
کمک به تسکین اجتماعی |
||
افزایش رضایت از زندگی |
||
جلوگیری از آسیبهای اجتماعی |
||
حضور در رویداد به عنوان پیام آور سلامتی |
||
عوامل حقوقی و قانونی |
اساسنامه مستقل فدراسیون فوتبال |
|
وجود شورای عالی ورزش |
||
انحصار صدا و سیما |
||
حق پخش تلویزیونی |
||
توجه به فوتبال در برنامه های توسعه پنج ساله |
||
معیارهای سنجش |
وجود واکنش خارجی بجای سیاست خارجی |
|
وجود عناصر مداخلهگر در سیاست خارجی |
||
فعال نبودن بازیگران دیپلماسی فوتبال |
||
نبود فهم مشترک از دیپلماسی در بین اهالی فوتبال |
||
پذیرش صرفاً در سطح فردی و عدم پذیرش ساختاری |
||
وجود تعداد اندک شمار ورزشکاران در تیمهای خارجی |
||
اعزام افراد غیرمرتبط به رویدادها |
||
استفاده حداقلی از دیپلماسی فوتبال |
||
فعال نبودن مرکز دیپلماسی عمومی |
||
ایدئولوژی محوری |
||
تورم قوانین و توصیه نامه ها و پیشنهادت و برنامه |
||
تبعض در اهمیت به رشته های ورزشی توسط دستگاه دیپلماسی |
||
سیاستهای فیفا |
دخالت فیفا در امور فدراسیونها |
|
سختگیری در دادن میزبانیها |
||
توجه به تفاوتهای فرهنگی و سیاسی کشورها توسط فیفا |
||
ایجاد سلطه بر دیگران |
براساس تحلیل مصاحبههای انجام شده، دستیابی به وضعیت مطلوب دیپلماسی فوتبال نیازمند به کارگیری راهبردها در پنج مقوله زیر است: 1) اقدامات بینالمللی؛ 2) اقدامات ساختاری؛ 3) اقدامات فرهنگی- اجتماعی؛ 4) اقدامات مرتبط با تیمهای اعزامی و 5) اقدامات تجاری و اقتصادی.
جدول 3: راهبردهای استخراج شده از دادهها
کد انتخابی |
کد محوری |
مفاهیم |
راهبردها |
اقدامات بینالمللی |
اثرگذاری مثبت از طریق شرکت و میزبانی رویدادها |
داشتن متحد استراتژیک در قاره و جهان |
||
رایزنی و برگزاری میهمانیها، لابی برای کسب کرسیها |
||
تسهیل ارتباط مدیران فدراسیون با طرفهای خارجی |
||
استفاده از فوتبال به عنوان ابزار شروع گفتگو |
||
توجه مقامات کشور برای حل مشکل بازیکنان ملی |
||
توجه به اهمیت نقش سفارت ها |
||
نگاه به ورزشکاران به مثابه دیپلماتها |
||
اقدامات ساختاری |
توجه به فوتبال مدارس و دانشگاهها |
|
تدوین، اجرا و نظارت بر نقشه دیپلماسی فوتبال |
||
تشکیل دپارتمان و واحد دیپلماسی فوتبال |
||
ایجاد پیوند استراتژیک نهاد ورزش با دیگر نهادها |
||
توجه به حکمرانی خوب در ورزش |
||
توجه به منافع ملی |
||
دوری از شخص محوری |
||
توجه به استقلال فوتبال |
||
استفاده از کارشناسان وزارت خارجه در فدراسیون ها |
||
توجه به اهمیت ادبیات و گفتمان سازی |
||
اقدامات فرهنگی و اجتماعی |
استفاده از نمادهای ملی در رویدادها |
|
انتخاب سفیر فرهنگی برای حضور در رویدادها |
||
اثر مثبت دادن هدایای فرهنگی به طرفهای خارجی |
||
توجه به اهمیت حضور زنان در ورزشگاه |
||
ارائه الگوی مدون اخلاقی ورزشکاران |
||
آشنایی ورزشکاران با فرهنگ و خرده فرهنگ های کشور میزبان |
||
رعایت هنجارها توسط ورزشکاران |
||
اقدامات مرتبط با تیمهای اعزامی |
توجه به اهمیت ارتباطات بینالمللی در نقل و انتقال بازیکنان و مربیان |
|
توجه به نیازهای سرپرستان تیمهای اعزامی |
||
افزایش تعامل و گرفتن بازخورد از تیمهای اعزامی |
||
شبکه سازی بین ورزشکاران، مربیان تراز اول در کشور |
||
برخورد مناسب با افراد اعزامی |
||
ضرورت تهیه محتوای مورد نیاز در اعزامها |
||
الزام رعایت پروتکلهای بینالمللی توسط ورزشکاران |
||
اقدامات تجاری و اقتصادی |
دنبال کردن اهداف تجاریسازی در فوتبال |
|
کمک به سرمایه گذاری برای کسب کرسیها و میزبانیها |
||
کمک به اشتغال زایی از طریق فوتبال |
||
توجه به جذب اسپانسرینگ |
||
جذب سرمایه گذاری خارجی |
||
اهمیت حضور برندهای معتبر |
براساس الگوی پارادایمی پژوهش حاصل از تحلیل نظرات مصاحبه شوندگان، دیپلماسی فوتبال پیامدهایی را در شش مقوله به دنبال خواهد داشت: 1) منزلت و پرستیژ بینالمللی؛ 2) توسعه صلح و دوستی؛ 3) انزواگریزی؛ 4) هویت ملی و همگرایی؛ 5) توسعه گردشگری ورزشی و 6) توان افزایی و ارتقای مهارت.
جدول 4: پیامدهای استخراج شده از دادهها
کد انتخابی |
کد محوری |
مفاهیم |
پیامدها |
منزلت و پرستیژ بینالمللی |
جلب احترام دیگر کشورها |
قرار گرفتن در میان کشورهای موفق |
||
کمک به کسب کرسیها به عنوان اصل بحث دیپلماسی فوتبال |
||
دستیابی به میزبانیها به مثابه استاندار بودن و داشتن سطح توسعه مطلوب کشور |
||
دیده شدن و تصویر مطلوب از کشور |
||
توجه به برندینگ بینالمللی |
||
توسعه صلح و دوستی |
استفاده از فوتبال به عنوان پیام آوران صلح و دوستی |
|
ایجاد صلح و رفع منازعات و پرهیز از روحیه برتری نژادی |
||
کمک به کاهش تنشها و ایجاد فضای صلح و دوستی |
||
اهمیت حضور زنان در مباحث صلح |
||
انزواگریزی |
کاهش پیش فرضهای غلط و تبلیغات منفی درباره ایران |
|
جلوگیری از پناهنده شدن احتمالی ورزشکاران |
||
جلوگیری از حقکشی ورزشکاران در عرصههای بینالمللی |
||
کاهش فشارهای فدراسیون جهانی |
||
کاهش تأثیرات تحریمهای سیاسی بر فوتبال |
||
کمک به حضور فعال در ابر رویدادها |
||
کمک به برگزاری بازیهای دوستانه |
||
هویت ملی و همگرایی |
تحکیم و تقویت هویت ملی |
|
ارتقاء اتحاد، همبستگی و انسجام ملی |
||
ترویج و ایجاد فضای گفتوگو |
||
نمایش ضرورت اجماع رهبران و نخبگان |
||
کاهش مرزهای قومی، مذهبی و تعصبات قومی و زبانی کشورها |
||
افزایش غرور و عرق ملی |
||
توسعه گردشگری ورزشی |
ارتقاء رونق اقتصادی |
|
تشویق و ترغیب برای احیا و حفظ سنتهای فرهنگی |
||
ایجاد فرصتهای شغلی جدید |
||
تقویت روحیهی اجتماعی، میراث ملی و هویت جامعه |
||
باعث شهرت فرهنگی و اجتماعی کشور |
||
توان افزایی و ارتقاء مهارت |
ارتقاء اثرگذاری در صورت تسلط به زبان بینالمللی |
|
توجه به مهارت ارتباطی با طرف خارجی |
||
ارتقاء قابلیت سرپرست تیم |
||
برگزاری دوره های آموزشی ملی و بینالمللی |
||
دارا بودن صلاحیت نمایندگی کشور |
||
داشتن تحصیلات دانشگاهی |
شکل 1: پارادایم کدگذاری محوری دیپلماسی فوتبال ایران
بحث و نتیجهگیری
تحلیل دیدگاه مشارکتکنندگان پژوهش پیرامون موضوع دیپلماسی فوتبال منتج به پیدایش یک الگوی کیفی شد که عوامل آن به قرار زیرند:
- عوامل علّی
چنان که در نتایج بیان شد، عوامل علّی شامل هفت مقوله بود: 1) ماهیت فوتبال؛ 2) عوامل ساختاری؛ 3) سیاستهای فرهنگی؛ 4) سیاستهای بینالمللی؛ 5) سیاستهای مدیریتی؛ 6) سیاستهای رسانهای و 7) سیاستهای ورزش حرفهای.
ترابی و دیگران (1394) فوتبال را یک صنعت درآمدزا میدانند و بیان میکنند که امر معقول و اندیشیده شدهای است که دولتها بدان مبادرت دارند. ورکیانی (1385) در پژوهش خود ابراز میکند که از دهه 1960، اقتصاد و ورزش به مدد گسترش رسانهها با یکدیگر به تعامل پرداختند و روند مرسوم به «تجاری شدن» شکل نوینی به خود گرفت. این تعامل برای هر دو نهاد اقتصاد و ورزش سودمندیهای متقابلی را به همراه داشت؛ اقتصاد به کمک مخاطب پرشمار در عرصه ورزش، بازار مناسبی برای معرفی و تبلیغ فراوردههای خود به دست آورد و ورزش نیز توانست با بهرهگیری از سرمایهگذاریهای اقتصادی با افزایش توانمندی در بخش زیرساختها و رشد و گسترش کمی و کیفی، وضعیت اقتصادی ورزشکاران را متحول کند و فضای جدیدی به نام «حرفهای شدن» از این طریق شکل بگیرد. نتایج پژوهش نشان داد که سیاستهای ساختاری میتواند بر وضعیت دیپلماسی در فوتبال تأثیر بگذارد. در این راستا ساختار دولتی فوتبال که در نتیجه وجود مدیران دولتی موقت و دریافت پول از دولت منجر به رویکرد حفظ وضعیت از سوی مدیران شده، انگیزه پیشرفت و تدوین برنامههای بلندمدت و درآمدزایی را از بین میبرد. علیدوست و همکاران(1392) دولتی بودن باشگاهها را به عنوان معضل فوتبال بیان نمودند. ریسک پذیری مدیران، داشتن قدرت چانهزنی، توانایی داشتن ارتباطات بینالمللی، آشنایی مدیران با دیپلماسی، ثبات مدیریتی در فوتبال، حمایت لازم از نخبگان ورزشی، متخصص و آشنا با ورزش جهانی، عملکرد علمی و سلیقهای عمل نکردن و عملگرا بودن مدیران نیز از دیگر عوامل عدم وجود برنامه برای به کارگیری دیپلماسی و ارتقای فوتبال کشور به شمار میروند. رضایی و همکاران (1395) در پژوهش خود دولتی بودن باشگاههای حرفهای فوتبال را موجب ایجاد ملاحظات سیاسی و متعاقب آن، عدم پیگیری حقوق مشروع باشگاه توسط مدیران عالی میدانند. به طور کلی انتخاب مدیران دولتی با نگرش سیاسی توأم است و به دنبال آن با اندیشه حفظ موقعیت شغلی خود سعی بر اعمال رفتارهای سیاسی محافظه کارانهتری خواهند داشت. نبود اتحادیههای قوی و فعال صنفی باشگاهها در صنعت فوتبال ایران نیز از موانع تحقق دیپلماسی فوتبال در کشور است.
نادری نسب و همکاران(1390) وابستگی شدید به منابع دولتی، نبود نگرش بنیادین در نزد مدیران، کمبود نیروی انسانی متخصص، ارتباطات بینالمللی ضعیف فدراسیون فوتبال، عدم استقلال فدراسیون، مدیریت ضعیف، فقدان تحقیقاتت علمی، فقدان شایسته سالاری در انتصابات مدیران، فقدان برنامه، فقدان ثبات و محدودیت بخش رسانهای را از ضعفهای فوتبال مشترک نیوزلند و چین با ایران نام بردهاند.
از سوی دیگر، فوتبال به عنوان یک ورزش رسانهای با دارا بودن ویژگیهایی مانند کم هزینه بودن، غلبه وجهه سیاسی، جهانی شدن فوتبال، فوتبال به عنوان یک صنعت رقابتی، جذابیت فوتبال و تعداد بالای هواداران زمینه حضور خود را در عرصههای جهانی و بینالملل ایجاد محرز کرده است. بیشتر مردم اعتقاد دارند که ورزش نقشها و کارکردهای مهمی را در روابط بینالمللی و صلح جهانی ایفا میکند. اما واقعیتهای ورزشی به ندرت با ایدهآلهای آن پیوند دارد. در این راستا لورمور و بودر(1391) ارتباط بین دیپلماسی و ورزش را متقابل میدانند. زرگر(1394) اذعان میکند که دولتها از دیپلماسی ورزش برای فشار آوردن بر دیگر کشورها استفاده میکنند. البته در ادامه می افزاید نباید در تأثیرگذاری ورزش زیاد مبالغه کرد، ولی میتوان از ورزش به عنوان نوعی واسطه یا کاتالیزور نام برد. در واقع، دیپلماسی ورزش نقش تسریع کننده دارد- شاید خود عامل مستقیمی نباشد. این دیپلماسی میتواند با اراده رهبران سیاسی منجر به بهبود روابط و هرگونه تصمیم در زمینه شکل و ماهیت روابط شود و روابط دوستانه را بین کشورها برقرار نماید.
- عوامل زمینهای
شرایط زمینهای و مداخلهگری که در ارتباط با وضعیت موجود دیپلماسی فوتبال در این پژوهش شناسایی شد شامل پنج مقوله زیر بود: 1) عوامل اقتصادی؛ 2) عوامل مرتبط با دولت و سیاست؛ 3) عوامل فرهنگی- اجتماعی؛ 4) معیارهای سنجش و 5) سیاستهای مرتبط با فیفا.
اصحاب علوم اجتماعی از هنگامی که فوتبال پیش از پیش و مستقیماً با صنعت کالا، خدمات و تبلیغات ارتباطات تنگاتنگی پیدا نمود و نهادهای سیاسی و اجتماعی به صورتهای گوناگون آن را جهت نیل به اهداف خود به خدمت گرفتند، از آن به عنوان مسئلهای قابل اعتنا در ارائه انواع تحلیلهای جامعه شناختی استفاده کردند؛ از زمانی که به تعبیر «بوردیو» این ورزش به میدان رقابت بر سر قدرت تبدیل گردید و در عملی به ظاهر غیرسیاسی دائماً حضور سیاست و سیاستمداران دیده شد. در عصر حاضر، فوتبال در زندگی افراد رسوخ کرده و از ویژگی منحصر به فردی برخوردار است. این ورزش به دلیل جذابیت ویژه و گستردگی فوق العاده، پرطرفدار، پربینندهترین و پرمشارکتترین فعالیت ورزشی و به عنوان ورزشیترین ورزش شناخته میشود؛ به گونهای که به پدیدهی فراگیر و جهانی مبدل شده است و نمیتوان برای آن حد و مرزی قائل شد. همچنین فوتبال به دلیل برخورداری از ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، به شکل کامل از حالت بازی ساده خارج و این امر دلیل ارتقای جهانی آن است. این موضوع فرصت مناسبی برای اعمال عوامل فرهنگی- اجتماعی در دیپلماسی فوتبال فراهم نموده تا به راحتی بتوانند با جامعه جهانی ارتباط برقرار نمایند. از سویی، فلیپ و همکاران (2008) حضور در ورزش را نشانه تمدن و سلامتی و شادکامی یک کشور میدانند. فدایی و همکاران (1395) اقدامات رایج دولتها برای مشارکت در ورزش را جهت سلامت جامعه و توسعه اقتصادی- اجتماعی میدانند. ملکوتیان(1388) بیان میکند که ورزش از طریق ارزشهای انسانی و همبستگی ملی و افزایش مشارکت مورد توجه است و در زمان برگزاری رویدادهای ورزشی مورد استفاده قدرت ها قرار میگیرد.
نتایج پژوهش حاضر، عوامل اقتصادی را نیز از جمله عوامل موثر بر دیپلماسی فوتبال شناسایی نمود. انورالخولی (1381) مینویسد: «وزرشهای پرطرفداری که یک نوع بازی هستند، در عین حال یک فعالیت تجاری هم محسوب میشوند. فوتبال که از لحاظ اقتصادی پولهای زیادی در آن وجود دارد، میتواند در توسعه روابط و صلح نقش ایفا نماید». دابسون و گدارد(2001) اذعان دارند که اقتصاددانان به دو دلیل توجه ویژهای به فوتبال دارند: نخست آن که فوتبال به یک صنعت جهانی میلیاردی تبدیل شده است و دوم این که ملاحظات اقتصادی- سیاسی در فوتبال وجود دارد؛ به طوری که امروزه از فوتبال به عنوان ابزاری برای ارتقای قدرت ملتها و وضعیت بینالمللی استفاده شده است. کوکلی(1393) عقیده دارد که شرکتهای خصوصی هرساله میلیون ها دلار خرج می کنند تا از لحاظ مالی، حامی فعالیتهای ورزشی باشند- هزینهای را که خرج حمایت از فعالیتهای ورزشی میکنند، سه برابر بیشتر از هزینهای است که برای هنر، فستیوالها، نمایشگاه ها و جاذبه های ایالات متحده میکنند. نادریان (1391) به نقل از تبرگ مینویسد: «چنانچه فعالیتهای ورزشی به مثابه یک کالای سرمایهای و بادوام در جامعه تلقی شود، نتایج آن باید بر ظرفیت تولیدی جامعه آشکار گردد و اثرات مثبت و سودمند آن مشاهده شود». در جام ملتهای آسیا در سال 2007 میلادی که رقابت های رشته فوتبال در کشورهای تایلند، مالزی، اندونزی و سنگاپور برگزار گردید، تصور میشد از لحاظ تجاری بین این کشورها اختلاف بوجود آید. در حالی که نه تنها اختلافی رخ نداد، بلکه باعث نزدیک شدن این کشورها به یکدیگر شد. در جام جهانیها نیز کشورهای منطقه و فرامنطقهای وارد روابط و مشارکتهای اقتصادی میشوند. بنابراین، در کشور ما صنعت فوتبال به نداشتن بودجه لازم، سودآوری اقتصادی، سرمایه گذاری برای رویدادهای بینالمللی، اهمیت ندادن به شیوههای درآمدزایی به دلیل دولتی بودن اقتصاد و آماده نبودن زیرساخت مناسب سرمایهگذاری از عوامل اقتصادی است که مدنظر مسئولان قرار نگرفته است.
دیگر نتایج پژوهش نشان داد که عوامل مرتبط با عوامل حقوقی و قانونی، در زمینه دیپلماسی فوتبال کشور به شمار میرود. از سوی دیگر، اسمعیلی (1394) بیان می کند که هر پدیده در حال وقوعی نمیتواند خارج از قانون و سیاستهای کلان یک جامعه رخ بدهد. این شرایط را میتوان با عنوان «عوامل قانونی» دستهبندی کرد. تحلیل دیدگاه مشارکتکنندگان به استخراج عوامل قانونی انجامید که در دیپلماسی فوتبال تأثیرگذارند و زمینهساز بخشی از محدودیت موجود هستند. بررسی مشکلات مرتبط با این حوزه در کشور نشان میدهد که قوانین و مقرراتی هستند که نخست در شرایط متفاوت تاریخی و اقتضائات زمانی تدوین شده و در نتیجه تحت تاثیر و متناسب با همان شرایط هستند. دوم، مراجع بسیار متعددی خود را دارای صلاحیت حقوقی و قانونی و فنی برای قانونگذاری رسانهای میدانند. سوم، میزان اقتدار این مراجع و مصوبات آنها متفاوت و مشکل آفرین است. چهارم، در خصوص موضوعاتی واحد، مقرراتی متفاوت و پراکنده حکومت میکند و پنجم اینکه قوانین موجود متناسب با تحول فناوری های نوین نیستند. این خلاها و محدودیتهای قانونی، مشکلاتی را برای فعالیت دیپلماسی فوتبال در عرصه داخلی و بینالمللی ایجاد کرده است. وضع قانون، عدم امکان حضور در تبلیغات بازرگانی ورزشکاران بر خلاف تمام دنیا، انحصاری بودن صدا و سیما، عدم تدوین قوانین حمایتی از حق پخش و درآمدزایی و استقلال باشگاهها، خصوصی نکردن باشگاهها، عدم صدور مجوز برای احداث شبکه تلویزیونی باشگاهها، خلاهای قانونی در ورزش کشور هستند که راههای درآمدزایی باشگاههای فوتبال را محدود می کند و موجبات وابستگی بیشتر آنها را به دولت فراهم مینمایند.
معیارهای سنجش در فوتبال نشان دهنده آن است که مسائل و مشکلات پیش روی اجرای دیپلماسی فوتبال منجر به استفاده اندک از دیپلماسی فوتبال در کشور شده است. از دیدگاه کوکلی(1391) نظریه پردازان و فعالیتهای ورزشی به عنوان وسایل فرهنگی برای توسعه و پیشرفت، «برج های دیدبانی» ایدئولوژیکی را در ذهن مردم سراسر دنیا شرح دادهاند. صباغیان(1394) اعتقاد دارد که ورزشهای بینالمللی یک عرصه مناسب برای حکومتها به منظور نشان دادن برتری خود بر دیگران در شکل قدرت ورزشکاران یا ایدئولوژی نظام سیاسی آنها فراهم کرده است. عسگریان(1395) اذعان میکند که فراگیر شدن فوتبال و اهمیت جایگاه آن در مناسبات بینالمللی، توجه فراوانی را از ناحیه دولتها متوجه این پدیده ساخته است. مسابقات مختلف قارهای و جهانی و در رأس همه آنها بازیهای جام جهانی به عرصه رقابت ورزشکاران برگزیده ملتها تبدیل شده است و از این رهگذر، علوم و فنون مختلفی در فوتبال به کار گرفته شدهاند. موفقیت کشورها در میادین بینالمللی ورزشی علاوه بر تأثیرات اجتماعی و اقتصادی، نمادی از ثبات و توانمندی های همه جانبه آن کشورها محسوب میشود و یکی از علل سرمایهگذاری بالای کشورها در ورزش قهرمانی و حرفهای از این مورد نشأت میگیرد.
نتایج پژوهش نشان داد که عوامل مرتبط با دولت و سیاست، مانعی در زمینه دیپلماسی فوتبال کشور به شمار میرود. التیامینیا و عزیزآبادی(1394) در پژوهش خود اذعان دارند که نظام سازمان ملل به حمایت معتقدان به ارزشهای تربیتی ورزشی، برای همراه ساختن نهادهای ورزشی خصوصی و دولتی به منظور ایجاد باور در نقش حیاتی ورزش در بهبود سلامت بشریت، حفظ پیشرفتهای انسانی و صلح پایدار نیازمند است. یکی از نگرانیهای دولت، هدایت جریان های سیاسی در فوتبال است. از این رو، گرهارت (1383) به نقل از کریستیان برومبژره مینویسد: «استادیومها که در دهه اخیر محل بروز نارضایتیهای مهمی بودهاند، به دقت تحت نظر هستند. استادیومها محل نگرانی اند». صدیق(1998) میگوید شاید یکی از دلایل اشتیاق زیاد به فوتبال در ایران، این باشد که فوتبال به ایرانیان این اجازه را میدهد که خودشان را با بقیه جهان مقایسه کنند. آنان به این صورت میتوانند بخشی از جهان باشند. زارع و همکاران(1393) در پژوهش خود عوامل زمینهای مقایسهای کشورهای دیگر را این گونه بیان میکنند: در اسپانیا ساختار نامناسب باشگاههای لیگ برتر فوتبال، فقدان قوانین و مقررات مرتبط مالی و اقتصادی و حق پخش رسانهای و حامیان مالی. در مورد پرتغال هم مینویسند: بررسیها نشان میدهد باشگاه ها نیاز به حمایت دولت دارند. در مورد مکزیک نیز محیط سیاسی و بی ثباتی اقتصادی را گزارش کردهاند. از سوی دیگر، حکومتها از سازمانهای غیردولتی ورزشی به عنوان ابزار در روابط بینالمللی با دیگر کشورها استفاده می کنند و برای این کشورها ورزش همانند یک ابزار سیاسی به شمار میرود که توسط کشورهای کمونیستی به وفور استفاده شده است.
نتایج پژوهش از تأثیرگذاری سیاستهای فیفا در دیپلماسی فوتبال کشور حکایت دارد. فیفا به عنوان سازمان ورزشی که اعضای آن بیشتر از اعضای سازمان ملل است، تواناییهای ویژهای در روابط بینالمللی دارد. ملکوتیان(1388) باور دارد که قدرتهای جهانی، ورزش را همچون سازمان بینالمللی از قبیل سازمان ملل متحد در تسخیر خود گرفتهاند و ورزش به وسیلهای در جهت گسترش هژمونی و سلطه جهانی آنها تبدیل گردیده است. از سوی دیگر، برگزاری مسابقات جهانی منافع مستقیم برای این قدرتها دارد. این امر از نقش قدرتهای بزرگ در تعیین مکان و کشور بازیهایی مانند جام جهانی و غیره آشکار است. این نکته در هنگام پذیرش پکن به عنوان مکان برگزاری بازیهای المپیک 2008 که چین به سرعت در حال تبدیل شدن به یک کشور باز و میانه رو است، نشان از بده و بستانهای سیاسی است. یوسفی و همکاران (1395) چارچوب آمادگی درخواست میزبانی رویدادهایی که حداقل یک سال با سخت گیریهای خاص طول می کشد، رقابت شدیدی بین کشورهای و شهرهای مختلف برای کسب میزبانیها ایجاد می کند. تبعیضهای صورت گرفته از سوی کنفدراسیون آسیا با فوتبال ایران در سالهای اخیر نشانگر ضعف دیپلماسی فوتبال و همچنین روابط سیاسی موجود در ساختار بینالمللی فوتبال است.
- راهبردها
بر اساس نتایج پژوهش، دستیابی به وضعیت مطلوب دیپلماسی فوتبال نیازمند به کارگیری راهبردهایی است که در پنج مقوله میتوان آنها را دستهبندی کرد: 1) اقدامات بینالمللی؛ 2) اقدامات ساختاری؛ 3) اقدامات فرهنگی- اجتماعی؛ 4) اقدامات مرتبط با تیمهای اعزامی و 5) اقدامات تجاری و اقتصادی.
به اعتقاد مشارکتکنندگان پژوهش، بهبود وضعیت دیپلماسی فوتبال و رسیدن به وضعیت مطلوب نمیتواند بدون اقدامات دولت در زمینه روابط بینالملل، تیمهای اعزامی و ساختارهای مرتبط با فوتبال صورت گیرد. لذا فراهم سازی زیرساختها، اصلاح ساختار فدراسیون فوتبال، تدوین خط و مشیهای بینالمللی و بهبود ضمانت اجرایی این برنامهها از جمله اقدامات اصلی دولت در این زمینه گزارش شده است. بخش دیگری از ساز و کارهای رسیدن به وضعیت مطلوب دیپلماسی فوتبال، به تیم های اعزامی مربوط میشود که انجام امور مشخصی را متعهد میشوند. در نظر گرفتن این امور کمک میکند که طرفین، ضمن انتخابی بهتر به وظایف و مسئولیتهای خود در قبال یکدیگر و جامعه نیز آگاه باشند. به گفته چلادوری(1984) میزان رضایت ابراز شده از سوی ورزشکاران درباره عملکردشان با نحوه تعاملات در تیم گره خورده است. از این رو، حفظ رضایت ورزشکاران در طول رقابتها به درک ورزشکار از عملکردش و نوع تعاملات با افراد مهم مانند مربی و هم تیمها بستگی دارد. نوروزی(1395) در پژوهش خود اذعان میکند که ورزشکاران به عنوان مهمترین و با ارزشترین اجزای هر تیم، مهمترین مزیت رقابتی و کمیابترین منبع قلمداد میشوند که در صورت هر نوع تبعیضی در برابر آنها رضایتشان را با مشکل مواجه خواهد کرد.
همچنین اقداماتی در راستای توسعه فرهنگی و اجتماعی مورد نیاز است. این ساز و کارها میتوانند با ایجاد تحول و خلق ارزشها، روابط اخلاقی و هنجارهای متناسب با جامعه ایران، زمینههای لازم را برای این پدیده فراهم سازند. در این راستا، آموزشهای دیپلماتیک برای گروههای هدف حایز اهمیت بسزایی است. ساداتی(1388) بر این باور است که مطلب قابل تأمل درباره ورزشکاران، مقامهای قهرمانی کسب شده آنها و همچنین اخلاق و رفتارشان است، زیرا ورزشکاران به عنوان نمایندگان یک کشور حتی در جنبه های ملی و سیاسی به حساب میآیند. شناخت نیاز ورزشکاران و برانگیختن آنان با تکیه بر همین نیازها، شکوفا ساختن استعدادهای آنان و نتیجه گیری از تلاشهای خود و گروه ورزشکاران، مربیان را ملزم به شناخت مسائل آنان خواهد ساخت. انورالخولی (1381) بیان میکند برخی از کشورها از ورزشکاران و مربیان برجسته خود که شهرت جهانی دارند، به عنوان دیپلمات یا فرستاده خود در هیأتهای بین المللی یا به عنوان سفیر سیار استفاده میکنند. حتی وزارت خارجه آمریکا برای تأمین هزینه سفرهای این دیپلمات های ورزشی اعتبارات مالی تخصیص میدهد. جمهوری خلق چین نیز با قهرمانان تنیس روی میز خود به همین نحو عمل میکند. صباغیان (1394) در پژوهش خود اذعان میکند که وزارت خارجه ژاپن از فوتبال برای غلبه کردن بر کلیشههای امپریالیستی استفاده کرده است. وزارت خارجه آمریکا از ورزش به منزله ابزاری دیپلماتیک جهت متحدسازی به طور تهاجمی بهره برده است. جمهوری خلق چین از زمان تأسیس از ورزشکاران به منزله یک ابزار دیپلماتیک با تأکید بر این که اول دوستی، بعد رقابت استفاده کرده است.
مرادی(1388) در تحقیق خود عامل بازدارنده سرمایه گذاری خارجی در فوتبال کشور را به سه دسته تقسیم کرده است: ساختار اقتصادی و مشکلات مربوط با آن- که مهمترین موانع ولی خارج از ساختار فوتبال کشور و فراتر از آن است؛ ساختار صنعت ورزش کشور و صنعت فوتبال کشور.
به طور کلی، فدراسیون فوتبال باید با شناسایی ماهیت و ضرورت دیپلماسی در فوتبال، راهبردهایی متناسب با اهداف دیپلماتیک را تدوین و اجرا نماید. در این راستا، آن چه در این پژوهش نیز به دست آمد این است که یک راهبرد واحد در زمینه دیپلماسی فوتبال، برای بهرهگیری از دیپلماسی در فوتبال مناسب نیست و تمامی دستگاههایی که به نوعی با فوتبال در ارتباط هستند باید متناسب با نیازهای موجود در عرصه بینالمللی و حتی ملی خود به تدوین راهبرد کمک نمایند. همچنین جهت اطمینان از این موضوع، به طور مرتب این راهبرد ها را نظارت و ارزیابی نمایند.
- پیامدهای دیپلماسی فوتبال
بر اساس نتایج این پژوهش، دیپلماسی فوتبال در وضعیت موجود و مطلوب آن میتواند پیامدهای شش گانهی زیر را به دنبال داشته باشد: 1) منزلت و پرستیژ بینالمللی؛ 2) توسعه صلح و دوستی؛ 3) انزواگریزی؛ 4) هویت ملی و همگرایی؛ و 5) توسعه گردشگری ورزشی و 6) توان افزایی و ارتقای مهارت.
ادیبی و انصاری (1387) اذعان دارند فوتبال به عنوان یک پدیده جامعه شناختی، نشانگر ورود افراد به شبکه روابط اجتماعی است. این ورزش عرصه ظهور رفتارها، نگرشها، ارزشها و بازنماییهایی معنادار قرن بیست و یکم عنوان میباشد. این پدیده چند بعدی، آن چنان در متن زندگی انسانها رسوخ و نفوذ نموده که امروزه میتوان باتوجه به نگرش و فعالیتهای ورزشی افراد، طرز تفکر، سبک زندگی و میزان سرمایه اجتماعی افراد را باز شناسی و از روی رفتارها و فعالیتهای ورزشی، سایر فعالیتهای حیات زندگی اجتماعی را پیشبینی و به وسیله آن وفاق و همبستگی اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو، با رویکردی جامعهشناسانه و تحلیل بازیها و ورزشها، می توان بخش عمدهای از ویژگیهای افراد و جامعهای که ورزشها در آن پدیدار شدهاند را باز شناخت. بدین جهت، ورزش یک موضوع ساده که در حوزه زندگی خصوصی یک فرد بازی میشود نیست؛ بلکه مسئله ای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و دیپلماتیک است. با ظهور و گسترش جهانی شدن، بازیگران جدیدی همچون سازمان غیردولتی، شرکت های چند ملیتی، سازمان های بین المللی و حتی شخصیتهای با نفوذ ظهور یافته اند. یکی از این بازیگران، ورزشکاران و دستاندرکاران حوزه ورزش هستند.
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که فوتبال اغلب به منظور ابزاری برای دیپلماسی، ایدئولوژی، ملت سازی، توسعه صلح و دوستی و دسترسی به عرصه بینالملل و کسب منافع تجاری اقتصادی مطرح می شود. از سوی دیگر، استفاده از بازیکنان و مربیان مشهور در عرصه بینالمللی، موضوعی است که می تواند برای رفع معضلات و مشکلات با دیگر کشورها مورد استفاده قرار گیرد. بر اساس نتایج، دیپلماسی فوتبال با پتانسیلهایی که دارد، میتواند دستیابی به اهداف عرصه بینالمللی، اقتصادی برای بهرهگیری در راستای منافع ملی را میسر سازد و از این رهگذر موجب توسعه و تعامل بینالمللی و اقتصادی کشور گردد. فوتبال از طریق مطرح کردن ارزشهای جدید اجتماعی، پا به عرصه دانش اقتصاد و هنر نیز گذاشته است. جذابیتهای پیدا و پنهان ناشی از این تحول، موجب برانگیختن احساسات و به وجود آمدن گرایش های خاص در بین تمامی جوامع نسبت به رویدادهای ورزشی شده است. بیدالله خانی و حجازی(1396) اذعان دارند که جهان به یک بازار بزرگ تبدیل شده است. پیش رفتن سریع به سوی جهانی شدن بدان معنی است که هر کشور، شهر و منطقه باید به سهم خود در بازار مصرف جهانی، در زمینه کسب و کار، اوقات فراغت، صنعت توریسم، کارآفرینی، دانشجویان، رویدادهای بین المللی و ورزشی، رویدادهای تجاری- فرهنگی و ... به رقابت بپردازد و مردم نقاط مختلف دنیا را به خود جلب کند. در همه حوزههای اشاره شده فوتبال پتانسیل لازم را برای عملیاتی کردن آن ها را دارد. محرم زاده(1385) اذعان می کند افراد و فرهنگها در رخدادهای ورزشی در صلح به یکدیگر میپیوندند. به باور رونی(2012) یکی از نقشهای مهم فوتبال در روابط بینالملل، نقش دیپلماسی عمومی است. بدین سان این ورزش فعالیتی برای همکاری و تعامل بینالمللی است. از این رو، در نظام بینالملل، کشورها به دنبال افزایش قدرت، ثروت، جایگاه و منزلت خود هستند و برای نیل به این اهداف از تمامی ابزارهای در دسترس استفاده می کنند.
از سوی دیگر، استفاده از دیپلماسی فوتبال برای مقاصد سیاسی و تأمین منافع ملی در این پژوهش مورد تأکید قرار گرفته است. میزبانی رویدادهای بینالمللی و جهانی، ابزار مناسبی برای دستیابی به اهداف این نوع دیپلماسی است. دانیل(2014) مینویسد: «قطر با تصمیم فدراسیون فوتبال این شانس را پیدا کرد که میزبان پربینندهترین رویداد ورزشی دنیا باشد». اصغرثانی و رنجکش(1393) اذعان دارند پیام قطر که تقریباَ از دو دهه پیش شروع کرده بود، این بود که ما خواهان تغییر نگاه های منفی نسبت به کشورهای کوچک با جمعیت محدود و تبدیل آن به نگاه مثبت بودیم. علاوه بر این، قطر برای میزبانی بازی های المپیک 2020 نیز اقدام کرد. قطر برای بازی های آسیایی 2006، مبلغ 8/2 میلیارد دلار هزینه کرد که سومین رویداد بین المللی مهم ورزشی بعد از جام جهانی و بازی های المپیک به شمار می آید. قطری ها 60 میلیون دلار برای پیراهن تیم بارسلونا هزینه کرد. همچنین 3 میلیارد دلار برای آماده سازی و 17 میلیارد برای ساخت هتل ها برای جام جهانی در نظر گرفته شد. همانگونه که ال مولا- رئیس ارتباطات قطر- فلسفه رهبران قطری را چنین توصیف می کند: «ورزش راه مفید و سریعی برای شناساندن و فرستادن پیام و تبلیغی برای کشورمان به حساب می آید. وقتی صحبت از خاورمیانه میشود به تروریست میاندیشند. برای همین رهبران مملکتی می خواهند قطر از شهرت و محبوبیت در جهان برخوردار باشد.»
به طورکلی، بر اساس عوامل به دست آمده در این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که حل مسائل و مشکلات مرتبط با دیپلماسی فوتبال، نیازمند طی کردن فرآیندهای تصمیمگیری دشوار و طولانی است که در دست گروههای ناهمگونی از ذینفعان قرار دارد. علاوه بر این، پیچیدگیهای خاص سیاسی مربوط به حکومتداری، مسائل جامعهشناختی و مدیریت باعث شده که فوتبال و دیپلماسی نتوانند همگام با روندهای بینالمللی همانند کشورهای دارای دیپلماسی فوتبال به پیش روند. در این میان، وابستگی بیش از حد فوتبال به دولت و وجود مشکلات ساختاری، حل مسئله دیپلماسی فوتبال را نیازمند همکاری بین قوا و نیز متولیان حوزههای مختلف اجرایی کشور ساخته است.
منابع
- ادواردس، آلان و اسکینر، جیمز. (1393). تحقیقات کیفی در مدیریت ورزش. فرشاد تجاری. تهران: انتشارات جامعه شناسان
- ادیبی، حسین و انصاری، عبدالمعبود. (1387). نظریههای جامعه شناسی.چاپ سوم، تهران: نشر دانژه
- استراس، آنسلم و کوربین، جولیت. (1385). اصول روش تحقیق کیفی: نظریه مبنایی، رویهها و شیوهها. بیوک محمدی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
- اسمعیلی، محمدرضا.(1394). تاریخ تربیت بدنی و ورزش. تهران: سمت
- اسلک، ترور.(1391). تجاری سازی ورزش. سیدمحمدحسین رضوی و سکینه نوبختی. مازنداران: نشر شمال پایدار
- اصغری ثانی، حسین. رنجکش، محمدجواد. (1393). «نقش عوامل نرمافزاری در تحول منزلت ملی قطر (2011- 1995)». دو فصلنامه مطالعات قدرت نرم. شماره 25.
- التیامی، رضا و عزیزآبادی، مهدی. (1394). «نقش تبعی و تسریع کنندهی ورزش در فراهم کردن شرایط صلح در بین ملتها». فصلنامه تحقیقات سیاسی بین المللی. شماره 22.
- انورالخوالی، امین.(1381). ورزش و جامعه. حمیدرضا شیخی. تهران: انتشارات سمت
- آزاد ارمکی، تقی.(1383). نظریههای جامعه شناسی. چاپ سوم، تهران: سروش
- آزاد ارمکی، تقی.(1381). «فوتبال: پارادوکس نوسازی». نامه علوم اجتماعی. شماره 19.
- بیدالله خانی، آرش. حجازی، نصرالله.(1396). «شورای نوردیک و سیاست گذاری ساخت تصویر ملی و برندینگ بینالمللی؛دریچه خوشبختی به جهان معاصر». فصلنامه مطالعات راهبردی سیاست گذاری عمومی. شماره 22.
- بیژنی، مریم.(1384). «دیپلماسی در گذر زمان». اطلاعات اقتصادی- سیاسی. شماره 221 و 222.
- بهشتی، سیدصمد و رضایت، غلامحسین. (1394). تحلیل دادههای کیفی با نرم افزار Nvivo 10. تهران: انتشارات سخنوران
- ترابی، تقی.(1394). «روشهای نوین تأمین مالی باشگاههای فوتبال در کشورهای توسعهیافته و بررسی تطبیقی آن با کشورهای در حال توسعه». فصلنامه دانش سرمایه گذاری. شماره 13.
- جلاییپور، حمیدرضا و محمدی، جمال.(1391). نظریههای متأخر جامعهشناسی. چاپ سوم، تهران: نشر نی
- دیلینی، تیم.(1388). نظریههای کلاسیک جامعه شناسی. بهرنگ صدیقی. تهران نشر نی
- رضایی، علی اکبر و زهرهای، محمدعلی. (1390). دیپلماسی فرهنگی نقش فرهنگ در سیاست خارجی و ارائه مدل راهبردی. تهران: انتشارات جامعه شناسان
- ریتزر، جورج. (1379). نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر. محسن ثلاثی.چاپ چهارم، تهران: انتشارات علمی
- زارع، امین و همکاران. (1393). «شناسایی و رتبه بندی چالشهای موجود در روند خصوصی سازی باشگاههای فوتبال کشور بر اساس مدل PEST». مدیریت ورزشی. شماره 6.
- زرگر، افشین. (1394). «ورزش و روابط بینالملل: جنبههای مفهومی و تئوریک». فصلنامه علوم سیاسی. شماره 11.
- ساداتی، سیدشهابالدین. (1388). «ورزش از دیدگاه مکتب فرانکفورت». مجله گلستانه. شماره 102.
- سیف اللهی، سیف الله. (1373). جامعهشناسی مسایل اجتماعی ایران. تهران: جامعه پژوهان سینا
- طبیبی، سیدجمالالدین. ملکی، محمدرضا. دلگشایی، بهرام. (1395). تدوین پایان نامه، رساله، طرح پژوهشی و مقاله علمی. تهران: فردوس
- صباغیان، علی. (1393). «دیپلماسی ورزش». مطالعات فرهنگ- ارتباطات. شمارۀ 31.
- عالم، عبدالرحمن.(1379). بنیادهای علم سیاست. چاپ ششم، تهران: نشرنی
- علیدوست، ا.م و همکاران. (1392). «تحلیل موانع فرهنگی و اجتماعی موثر بر اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی در ورزش حرفهای». مطالعات مدیریریت ورزشی. شماره 20.
- فدایی، معصومه. عیدی، حسین. عباسی، همایون. (1395). «ارائه مدل غرور ملی با تأکید بر جایگاه ورزش». مدیریت ورزشی. شماره 8.
- فلیک، اووه. (1391).درآمدی بر تحقیق کیفی. هادی جلیلی. چاپ چهارم. تهران: نشر نی
- کرایب، یان. (1391). نظریه اجتماعی مدرن از پارسونز تا هابرماس. عباس مخبر.چاپ هفتم، تهران: نشر آگه
- کوکلی، جی. (1393). ورزش در جامعه 1 و 2. بهرام قدیمی. تهران: انتشارات بامداد کتاب
- کیوی، ریمون و کامپنهود، لوک وان. (1379). روش تحقیق در علوم اجتماعی. عبدالحسین نیک گهر. چاپ پنچم، تهران: نشر توتیا
- گرهارت، مارکوس. (1383). «ورزش و جامعه مدنی در ایران». فصلنامه گفتوگو. شماره 42.
- لورمور، روگر و آدرین، بودر. (1396). ورزش و روابط بینالملل. نصرالله سجادی. چاپ دوم، تهران: نشر علوم ورزشی(حتمی)
- مارشال، کاترین و ب.راسمن، گرچن. (1381). روش تحقیق کیفی. علی پارسائیان و سید محمد اعرابی. چاپ دوم، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی
- محمدپور، احمد. (1392). روش تحقیق کیفی ضد روش. جلد دوم. تهران: انتشاراتجامعه شناسان
- محمدی، بیوک. (1390). درآمدی بر روش تحقیق کیفی. چاپ دوم، تهران: انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
- محرم زاده، مهرداد. (1385). مبانی روانی- اجتماعی در تربیت بدنی. تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور
- ملکوتیان، مصطفی. (1388). «ورزش و سیاست». فصلنامه سیاست. دوره 39، شماره 2.
- نادری نسب، مهدی و همکاران. (1390). «تعیین رویکرد مناسب توسعه فوتبال جمهوری اسلامی ایران و مقایسه آن با رویکردهای چند کشور منتخب». مدیریت ورزشی. شماره 10.
- نادریان جهرمی، مسعود. (13891). مبانی جامعه شناسی ورزش. تهران: انتشارات بامداد کتاب
- نصیری، بهاره و بخشی، جهانگیر. (1391). بررسی مفهومی و نظری وفاق اجتماعی. چاپ دوم، تهران: پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام
- نقدی، یزدان. (1392). «تحلیل عوامل اقتصادی موثر بر درآمد باشگاههای فوتبال(باشگاههای منتخب جهان)». دو فصلنامه- تخصصی اقتصاد و توسعه و برنامه ریزی. شماره 1.
- نوروزی، رسول؛ موسوی، کیوان و فتاحی، فروغ. (1395). «طراحی مدل تبعیض در تیمهای ورزشی». مدیریت ورزشی. شماره 8.
- نیک گهر، عبدالحسین. (1371). مبانی جامعه شناسی. چاپ سوم، تهران: انتشارات رایزن
- ورکیانی، فرحناز. (1385). «جامعهشناسی ورزش در ایران». مجله رشد آموزش علوم اجتماعی.شماره 2.
- وروانی، معصومه. (1386). «ورزش و گردشگری:سهم ناچیز ایران از توریسم ورزشی جهان». روزنامه ایران. شماره 3710.
- ویس، اتمار. (1389). مبانی جامعهشناسی ورزش. کرامت الله راسخ. تهران: نشر نی
- هولیهان، باری. (1385). «دخالت سیاست در ورزش تربیت بدنی و تفریحات». مجله رشد آموزش علوم اجتماعی. شماره 2.
- یوسفی، بهرام؛ عیدی، حسین و کوشا، محمد. (1395). «بررسی زیرساختهای شهر تهران برای میزبانی رویدادهای بزرگ ورزشی مردان». مدیریت ورزشی. شماره 8.
- Boniface, Pascal. (2012). Football & Mondialisation. Paris: Armand Colin
- Boniface, Pascal. (1998). "Football as a Factor (and a Reflection) of International Politics". The International Spectator 33.4.
- Chelladurai, P. (1984). "Discrepancy between Preferences and Perceptions of Behavior and Satisfaction of Athletes in Varying Sports". Journal of Sport Psychology. 6(1).
- De Bosscher V. De knop, Van Bottenburg, M, Shibi, S, & Bingham, J. (2009). "Explaining International Sporting Success.An International Comparison of Elite Sport Systems and Policies in Six Countries. Sport Management Review". Elsevier, 12(3)
- Eden, Jon Theis. (2013). Soccer & International Relations. Canada: University of Ottawa.
- Kavetsos G., Szymanski. (2010). "National Well-Being and International Sport Events". Journal of Economic Psychology, 31(2).
- Kim, B.-C. (2001). Sport, Politics, and the New Nation: Sport Policy in the Republic of Korea, 1961-1992. Diss: The Ohio State University.
- Knott, B. Swart, k.Visser, W. (2015). "The impact of sport meaga-events on the quality of life for host city residents: reflections on the 2010 fifa world cup, Africa". Journal of Hospitality. Tourism and Leisure 4(1).
- Loy, Jihn. Booth, Douglas. (2004). Social structure and social theory in Richard, Giulianotti. Sport and Modern Social Theorists. Palgrave Macmillan.
- Jame, Riordan. Arnd, Kruger. (1999). The International Politics of Sport in the Twentieth Century. London: Taylor and Francis Group.
- Merkel, Udo. (2008). "The Politics of Sport Diplomacy and Reunification in Divided Korea". International Review for the Sociology of Sport, 43(3).
- Murray, Stuart. (2011). "Sports-Diplomacy:aHybridofTwoHalves". Journal Diplomacy & Statecraft, Volume 23, Issue 3.
- Rooney, Paul. (2012). Sport for evelopment and Peace: the case of Northern LrelandRosenau, James. The National Interest. In The Scientific Study of Foreign Policy. New York, MacMillan Press, 1961.
- Schuyt, T.; Smit, J.; Bekkers, B. (2000). “Constructing a Philanthropy-scale: Social Responsibility and Philanthropy”. Vrije Universities, Department of Philanthropy, Faculty of Social Sciences, Amsterdam, the Netherlands.
- Winstanley, Katharine.l. (2010). "Sport, (Middle) Power and Prestige:The Olympics and Canadian Identity". Paper presented at the Canadian Political Science Association Conference, Concordia University, Montreal, QC, 1-3.