Document Type : Original Article

Authors

1 department sport management, faculty management, university islamic azad qazvin

2 departman governmental management, faculty management, azad university science and research, tehran

3 department sport management, faculty management, qazvin azad university, qazvin

Abstract

The study is to identify the factors affecting sports diplomacy in Iran by qualitative analysis approach. It was conducted with qualitative approach and content analysis method. The statistical population of the study consisted of sports diplomacy experts. Purposeful sampling and snowball sampling technique were used and sampling was continued until the research reached theoretical saturation and adequacy (n = 11). In-depth interviews were also used to collect the data. The questions of this interview were open-ended and based on the purpose of the research. In this study, Guba and Lincoln criteria were used to measure the validity and reliability of the research instrument. Finally, Maxqda version 12 software was used to analyze qualitative data. The results of the interview analysis showed that sports diplomacy is defined by two types of sports diplomacy for sport leadership and sports diplomacy influenced by political factors. It was also found that the prerequisites for sport diplomacy are a combination of subcategories of international seats in sport, having a roadmap for international diplomacy leaders, streamlining, early capacities for international relations officials. It is the foundation, the formulation of the strategic plan, the investment in promoting soft power and international awareness. Therefore, it is suggested that sport diplomacy leaders and practitioners provide a better context for the factors influencing sport diplomacy to make these factors more effective in order to see the dynamics and development of this soft power in the field.

Keywords

شناسایی عوامل مؤثر بر دیپلماسی ورزشی ایران با رویکرد تحلیل محتوا

 

مهدی هنرمند[1]

فریبا محمدیان[2]

سیدرضا صالحی امیری[3]

10.22034/ssys.2022.1218.1842

تاریخ دریافت مقاله: 26/11/1398

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:9/4/1399

 

مقدمه

امروزه ورزش یکی از ابزارهای موثر در دست دولت­ها برای ایفای نقش­های سیاسی است (مقصودی، 1393: 2). دولت­ها از ورزش برای بهبود تصویر بین ­المللی و بهبود روابط خود استفاده می­کنند. از طرفی برخی نیز درصدد آن هستند با استفاده از ورزش نوعی پذیرش در جامعه جهانی برای خود به ­دست آورند (مرکل[4]، 2009: 292). به همین دلیل در عصر کنونی وجوه سیاسی ورزش به­ صورت گسترده­ای رسمیت پیدا کرده و سبب شده است ورزش در روابط بین­ الملل جزء جدایی­ناپذیر روابط بین دولت­ها باشد. از اواخر قرن نوزدهم میلادی، دو روند همزمان افزایش روزافزون تعاملات بین ­المللی و بین ­المللی شدن ورزش در جریان بوده­اند. به­رغم توجه امروزی دانش سیاست و به تبع آن، زیرحوزه دانش روابط بین­الملل به بسیاری از حوزه­ هایی که پیش­تر در این دو دانش چندان وقعی بدان­ها نهاده نمی­شد، حوزه ورزش سیاسی همچنان در حاشیه این دو دانش به سر می­برد و عنایتی جدی به آن معطوف نشده است (خبیری و فتاحی­زاده، 1397: 146-144). این در حالی است که ورزش به منزله اکسیری برای دولت­هاست که به­ عنوان یک ابزار دیپلماتیک بکر و دست­ نخوره می­تواند افتراق را از بین ببرد و توسعه، گفتگو و پایداری را ترویج دهد. مؤسساتی که در زمینه ورزش و دیپلماسی فعالیت می­نمایند، می­توانند ارزش­های ورزشی مثبتی از قبیل احترام متقابل، نظم، صبر و تحمل، و دلسوزی را در بین روابط تند و خشن سیاسی افزایش دهند و مایه تلطیف این فضا شوند (لی[5]، 2013: 1726). مورای[6] دیپلماسی ورزشی را نوعی اکسیر می­داند که فقر، اختلافات و افتراق ملت­ها از یکدیگر را از بین می­برد و توسعه بیشتر را ترویج می­نماید. این پدیده ارزش­های مثبت همانند احترام متقابل، نظم، صبوری، مهربانی و تعهد را تقویت می­نماید (مورای، 2018).

پیش­تر پژوهش­های زیادی پیرامون تعامل میان دیپلماسی و ورزش و اینکه چگونه می­توان دیپلماسی ورزش را تقویت کرد و سرانجام دستاوردهای این قدرت نرم چیست، انجام شده است، اما پژوهشی که به­طور ویژه به بررسی عوامل مؤثر بر دیپلماسی ورزشی پرداخته باشد، یافت نشد. برای مثال، در پژوهش­های داخلی گودرزی و همکاران (1398) به این نتیجه رسیدند که برگزاری جلسات هماهنگی بین وزارت ورزش و جوانان و وزارت امور خارجه به­عنوان متولیان اصلی دیپلماسی ورزشی، آموزش مدیران سیاسی- ورزشی کشور با اصول اولیه تعاملات بین‌المللی در سطح جهانی، تدوین و اجرای یک برنامه جامع و علمی در جهت گسترش و ارتقای دیپلماسی ورزشی، تعریف و تببین مفهوم دیپلماسی ورزشی به دستگاه‌ها و نهادهای دولتی فعال در حوزه دیپلماسی عمومی، راهکارهای مهم در توانمندسازی و تقویت دیپلماسی ورزشی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه نخبگان است. در پژوهشی دیگر، خبیری و فتاحی­زاده (1398) با بررسی مراد از دیپلماسی ورزشی نشان دادند پیشبرد توسعه، اعمال قدرت­نرم، ایجاد محملی برای گفتگو و همگرایی در جوامع چندفرهنگی و ارتقای روابط صلح ­آمیز میان دولت­ها دستاوردهای این دیپلماسی است. شریعتی و گودرزی (1396) به بررسی مؤلفه­های دیپلماسی ورزش پرداختند و این مؤلفه­ ها را شامل برندسازی بین ­المللی، توسعه فرهنگی، توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی، مبارزه با انزوا و تحریم، برون رفت از بعد تاریک، صلح و دوستی، وحدت و همگرایی ملی، تعاملات رسانه­ای و توسعه قدرت هوشمندانه ­دانستند. این در حالی است که بابایی و همکاران (1394) بر ایجاد اتحاد، غرور ملی و یکپارچگی فرهنگی در همه اقشار جامعه و نیل به توسعه اقتصادی و همگرایی تأکید کردند. عبدی و همکاران (2019) به این نتیجه رسیدند که اگر منابع دیپلماسی ورزشی هدفمند، خلاقانه و صحیح انتخاب شوند و این منابع متناسب با راهبرد­های سیاسی هر کشور (ایالت) باشد، خروجی­ آن می­تواند هم­راستای خروجی دیپلماتیک مدنظر هر کشور باشد. همچنین اوزساری و همکاران[7] (2018) دریافتند که دیپلماسی ورزشی یک فعالیت دیپلماسی نرم و منطقی است و ملت­ها فعالیت­های دیپلماسی ورزشی را از طریق سازمان­های ورزشی بین­المللی و برندهای ملی انجام می­دهند. با این حال، دی­سان اوجینو و همکاران[8] (2017) کشف کردند که مشکلات سیاسی ناشی از برنامه­ریزی و پیچیدگی ژئوپلیتیکی اثرگذاری دیپلماسی ورزشی را با چالش روبه­رو کرده است. اوشکوسکا و پتروشکوسکا[9] (2015) نیز با بررسی توسعه و کارکرد دیپلماسی ورزشی گزارش کردند که ترویج نفوذ سیاسی کشورها، گسترش فرهنگ و ارزش­های فرهنگی و همچنین تقوبت صلح، دستاوردهای دیپلماسی ورزشی است.

مرور پژوهش­های انجام شده نشان می­دهد دیپلماسی ورزشی یک فعالیت نرم و منطقی است (برای مثال، اوزسازی و همکاران، 2018)، استفاده از آن همواره دستاوردهای زیادی را به همراه دارد (برای مثال، خبیری و فتاحی­زاده، 1398) و تابع مؤلفه­های مختلفی است (برای مثال، شریعتی و گودرزی، 1396). با این حال پیچیدگی ژئوپلیتیکی اثرگذاری دیپلماسی ورزشی را با چالش روبه­رو کرده است (برای مثال، اوجینو و همکاران، 2017) چرا که موقعیت جغرافیایی، ویژگی‌های جمعیتی، خصوصیات فرهنگی و دیگر عوامل ژئوپلیتیکی بر شکل و عملکرد نظام سیاسی کشورها، موثر است و قاعدتاً دیپلماسی ورزش نیز که یکی از ارکان دیپلماسی عمومی است از این قاعده مستثنی نیست (اوجینو و همکاران، 2017). از طرفی یک توافق جمعی پیرامون مؤلفه­های سازنده دیپلماسی ورزشی وجود ندارد و این سبب شده است فاصله و گسست میان تعریف و تبیین مقوله دیپلماسی ورزشی به­وجود آید- برای مثال، مؤلفه­های مطرح شده برای دیپلماسی ورزش در تحقیق­های شریعتی و گودرزی، 1396؛ با مؤلفه­های کشف شده در تحقیق بابایی و همکاران، 1394؛ یکی نیست. همچنین نقش ورزش به عنوان یک ابزار موثر در توسعه روابط بین­الملل بسیار مورد تأکید و توجه قرار گرفته است (برای مثال، عبدی و همکاران، 2019)، اما اینکه تحقیقی به­طور خاص مشخص کند که چه پیشایندها یا الزاماتی می­تواند دیپلماسی ورزشی را عرصه روابط بین­الملل توسعه دهد، انجام نشده است و چون در جهان امروز در دیپلماسی بین­المللی به منظور رشد اقتصاد داخلی و مقابله با سیاست انزوا، توجه به روابط رسمی و غیررسمی نیاز بسیار ضروری است و در این بین ورزش نقش مهمی را ایفاء می­کند، لازم است در وهله اول مشخص گردد که دیپلماسی ورزشی تابع چه مؤلفه­های است؟ و اینکه چگونه می­توان دیپلماسی ورزشی را توسعه داد؟ این مسائل اهمیت انجام تحقیقات بیشتر در این حوزه را بیش از پیش نمایان ساخته و به دلیل اینکه ویژگی­های جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، ایدئولوژی و برنامه­های راهبردی بر دیپلماسی ورزش اثرگذار و این ویژگی­ها از جانب دولت­ها به طرق مختلف دنبال می­شود، ضروری است شناخت این مؤلفه­ها و عوامل موثر بر آن با تأکید بر جنبه­های داخلی و از منظر صاحب­نظران این حوزه پیگیری و احصا شود.

روش­شناسی  پژوهش

این پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد تحلیل محتوا و رهیافت کیفی انجام شده است. مشارکت­کنندگان در تحقیق را صاحب­نظران حوزه دیپلماسی ورزشی تشکیل می­دهند. جهت نمونه­گیری از روش نمونه­گیری هدفمند و تکنیک نمونه­گیری گلوله برفی استفاده شده است و نمونه­گیری تا جایی تداوم یافت که پژوهش به اشباع نظری و کفایت رسید (11 نفر). اطلاعات جمعیت­شناختی این افراد درجدول 1 آمده است:

جدول 1: ویژگی­های جمعیت­شناختی مشارکت­کنندگان در تحقیق

ردیف

شغل

تحصیلات

حوزه فعالیت

اجرایی

دانشگاهی

مصاحبه-1

هیئت علمی

دکتری

 

*

مصاحبه-2

مجربی رادیو ورزش

کارشناس­ارشد

*

 

مصاحبه-3

رئیس کمسیون بین­الملل کمیته ملی المپیک

دکتری

*

 

مصاحبه-4

اعضای کمیسیون روابط بین­الملل کمیته ملی المپیک

دکتری

*

 

مصاحبه-5

عضوهیئت رئیسه فدراسیون جهانی بدمینتون

دکتری

*

 

مصاحبه-6

هیئت علمی

دکتری

 

*

مصاحبه-7

عضو هیئت رئیسه کنفدراسیون شنای آسیا

کارشناس­ارشد

*

 

مصاحبه-8

پژوهشگر مسائل بین­الملل

کارشناس­ارشد

*

 

مصاحبه-9

نایب رئیس کمیته فنی فدارسیون جهانی واترپلو

کارشناس­ارشد

*

 

مصاحبه-10

نایب رئیس فدراسیون دوومیدانی در آسیای میانه

دکتری

*

 

مصاحبه-11

دکتری مدیریت راهبردی

دکتری

 

*

همچنین شاخص­های پژوهش­گران جهت نمونه­گیری از میان جامعه آماری شامل این بود که افراد با دیپلماسی  و دیپلماسی ورزشی آشنا باشند، دارای کتاب و مقاله علمی- پژوهشی تألیف­شده، دارای سابقه تدریس و دارای تجربه کاری در زمینه­های مذکور باشند. همچنین جهت گردآوری داده­ها از مصاحبه عمیق استفاده شده است. سؤالات این مصاحبه به صورت باز و کلی و بر مبنای اهداف تحقیق تعیین شده است. در این پژوهش برای اندازه­گیری روایی و پایایی ابزار پژوهش از معیارهای «گوبا[10]» و «لینکلن[11]» و در بحث روایی شاخص­های اعتمادپذیری، انتقال­پذیری، اتکاپذیری و تأییدپذیری و در بحث پایایی از روش پایایی بازآزمون استفاده شده است.

جدول 2: محاسبه پایایی

ردیف

شماره مصاحبه

تعداد کل کدها

تعداد توافقات

تعداد عدم توافقات

پایایی

1

مصاحبه 3

13

6

3

923/0

2

مصاحبه 6

18

7

4

777/0

3

مصاحبه 9

12

5

1

833/0

جمع

43

18

8

837/0

با استناد به نتایج جدول 2، پایایی بازآزمون مصاحبه­های این پژوهش برابر با 837% است. با توجه با اینکه میزان پایایی بیشتر از 60% است، قابلیت اعتماد کدگذاری­ها مورد تأیید است. سرانجام به منظور تحلیل داده­های گردآوری شده از دو فرایند همپوش کدگذاری اولیه (شناسایی مقوله­های فرعی) و کدگذاری محور (ساخت مقوله­های اصلی) با کمک نرم­افزار (Maxqda) استفاده شده است.

یافته­های پژوهش

در ادامه کدهای اولیه براساس متن مصاحبه در جدول 3، ارائه شده است. گفتنی است در این پژوهش به­جای ارائه تمامی صفحات نگارش شده از مصاحبه­ها، فقط نکات کلیدی مصاحبه­ها براساس حاشیه­نویسی بر متون مصاحبه تعیین شده است:

جدول 3: کدگذاری اولیه براساس متن مصاحبه

شماره مصاحبه

کدهای اولیه (مقوله­های فرعی)

 

م2، م8، م9، م11

توسعه ارکان ورزش به ویژه توسعه ورزش قهرمانی و حرفه­ای

 

م1، م8، م10

روش اعمال تدابیر لازم در حوزه ورزش

 

م1، م8

توسعه روابط دیپلماتیک

 

م2، م10، م11

خروج از انزوای سیاسی

 

م2، م8

ابزا­ی برای انتقال ارزش­ها

 

م2، م8، م11

عرصه انتقال دیپلماسی فرهنگی

 

م2، م8، م10

روان­سازی روابط سیاسی

م1، م8

ورزش برای راهگشایی در سیاست

م2، م8

بهبود روابط بین­الملل

م8، م10

افزایش اعتبار بین­المللی ورزشی

م1، م8

مصلحت­اندیشی و تدبیر در حوزه ورزش

م3، م4، م1، م2

عضویت در مراکز تصمیم­گیری ورزشی

م3، م2، م1

حضور مؤثر در مراکز تصمیم­گیری ورزشی

م3، م11، م10، م8

ارتباط­گیری روسای فدراسیون با عناصر خارجی

م3

شناسایی افراد مؤثر در سازمان متبوع از سوی روسای فدراسیون

م3، م4، م10، م11

مشخص کردن نحوه ارتباط­گیری از سوی روسای فدراسیون

م3

داشتن برنامه برای آینده در فدارسیون جهانی

م 3

استفاده از ظرفیت سازمان­های غیردولتی

م1، م2

تلاش برای دستاورهای بخشی نه فردی

م3، م10

استفاده از ورزشکاران و مربیان مطرح در کمیته ملی المپیک

م2

داشتن برنامه براساس سیاست حاکم بر کشور

م3، م4، م6، م8

رشد و تربیت مدیر دیپلماسی ورزشی

م6، م1

پیروی از راهبرد­های شفاف در بحث دیپلماسی

م3، م10

شناسایی و کمک­گیری از افراد تأثیرگذار غیرورزشی

م3، م10، م8، م9

استفاده از ظرفیت وزارت خارجه

م5، م2، م11

ثبات مدیریت در ایران

م2

داشتن برنامه راهبردی با ضمانت اجرایی

م5، م10

حفظ افرادی که در مجامع بین المللی کرسی­های ورزشی در اختیار دارند

م3، م2، م11

بکارگیری افراد فارغ از جهت­گیری­های سیاسی

م2، م11

حضور در گروه­های تأثیرگذار

م3، م1، م2

عضویت در هیئت­های اجرای فدراسیون­های جهانی

م4، م6، م7، م1

دانش علمی

م8

شناخت معاهدات ورزشی بین­المللی

م3، م8، م10

دانش دیپلماسی ورزش

م8، م2، م11

خودآگاهی سیاسی

م4، م5، م11

فن بیان مناسب

م6، م7

داشتن مهارت سیاسی برای مدیران

م4، م5، م8

تسلط به زبان انگلیسی

م4، م5، م7

آگاهی کامل به موضوع و کرسی که در اختیار دارد

م5، م9، م10

شکل­گیری کمیته­های تخصصی در فدراسیون­ها پیرامون دیپلماسی

م5، م10

خصوصی سازی ورزش در کشور

م2، م5، م9

بکارگیری ورزش به عنوان یک ابزار دیپلماسی

م1، م2، م9

حمایت مسئولان کرسی­های بین­المللی ورزشی از سوی مسئولان کشور

م8، م1

استفاده از ظرفیت مشاوره­ای وزارت خارجه

م8، م1، م9

تعیین جایگاهی برای ورزش از سوی وزارت امور خارجه

م2

پیگیری دیپلماسی از طریق نهادهای غیردولتی

م1، م9

وجود کارشناس ورزش در دستگاه وزارت خارجه

م2

توسعه دیپلماسی عمومی از سوی دولت

م2، م1

روشن­سازی دکترین سیاست خارجی کشور

م7، م9

ایجاد کمیته­های اجرایی با هدف کسب کرسی­های بین­المللی

م1، م2، م9

هماهنگ­سازی دستگاه دخیل در امر دیپلماسی

م1، م6، م10

تعریف رشته روابط بین­الملل در ورزش ذیل دانشکده­های ورزشی

م1

ایجاد یک نهاد نظارتی برای پیشبرددیپلماسی ورزش

م2، م9، م10

در نزذ مسئولان عالی رتبه کشور به ورزش به عنوان یک ابزار دیپلماتیک نگاه شود

م1، م2، م3

ارزش­گذاری دیپلماسی ورزش از سوی شورای عالی ورزش کشور

م2، م5

تعیین چارچوب کلی برای دیپلماسی ورزشی

م4، م6، م7

دانش تجربی

م6

استفاده از ورزش به عنوان یک راهبرد اولویت­دار

م6

تعیین چشم­انداز

م6،م9، م10

تعیین فلسفه وجودی ورزش

م6

شناخت پیشران­های اصلی حوزه ورزش

م2، م10

تدوین برنامه مبتنی بر سیاست­های ملی کشور

م3، م2، م6

هدف­گذاری­ها

م2، م7، م10

تخصیص بودجه کافی ویژه کسب کرسی­های موثر در سازمان­های بین المللی

م2، م7، م1، م4

اختصاص اعتبارات ارزی مناسب برای هزینه در مجامع بین­المللی ورزشی

م2، م7

هزینه­کرددر ورزش از طریق برگزاری رویدادهای ورزشی مهم

م11

منابع مالی ­برای حمایت از برنامه­­های دیپلماسی

م2، م8، م1

تبیین و شناخت وضعیت اجتماعی کشورهای دیگر

م2، م8، م1، م11

تبیین و شناخت وضعیت سیاسی کشورهای دیگر

       

مرحله دوم کدبندی داده­ها ساخت مقولات فرعی است. در این مرحله، مقوله­ها به صورت یک شبکه با هم در ارتباط قرار می­گیرند. همان­گونه که ملاحظه می­شود در ضمن انجام تجزیه و تحلیل، پژوهش­گر به کدهای اولیه متعددی دست یافته است. نکته مهم در این میان این است که این کدها باید مبنایی باشند؛ یعنی باید پدیده­های مشابه با همد­یگر طبقه­بندی شوند. روند طبقه­بندی مفاهیم که به نظر می­رسد به پدیده­های مشابه ربط پیدا می­کند، «مقوله­پردازی» نامیده می­شود. آنگاه به مقوله­ای که پدیده­ای را شامل می­شود یک اسم مفهومی داده می­شود. باید توجه داشت که این اسم باید انتزاعی­تر از اسامی مفهومی باشد (چارمز[12]، 2006).

جدول 4: ساخت مقوله­های فرعی براساس مفاهیم مشترک بین کدهای اولیه

کدهای اولیه (مقوله­های فرعی)

کدهای محوری (مقوله­های اصلی)

توسعه ارکان ورزش به ویژه توسعه ورزش قهرمانی و حرفه­ای

دیپلماسی ورزش جهت راهبری ورزشی

روش اعمال تدابیر لازم در حوزه ورزش

افزایش اعتبار بین­المللی ورزشی

مصلحت­اندیشی و تدبیر در حوزه ورزش

توسعه روابط دیپلماتیک

دیپلماسی ورزشی متأثر از عوامل سیاسی

خروج از انزوای سیاسی

ابزاری برای انتقال ارزش­ها

عرصه انتقال دیپلماسی فرهنگی

روان­سازی روابط سیاسی

ورزش برای راهگشایی در سیاست

بهبود روابط بین­الملل

عضویت در مراکز تصمیم­گیری ورزشی

کسب کرسی­های بین­المللی در ورزش

حضور مؤثر در مراکز تصمیم­گیری ورزشی

حضور در گروه­های تأثیرگذار

عضویت در هیئت­های اجرای فدراسیون­های جهانی

ارتباط گیری روسای فدراسیون با عناصر خارجی

داشتن نقشه راه برا راهبران دیپلماسی در عرصه بین­المللی

شناسایی افراد مؤثر در سازمان متبوع از سوی روسای فدراسیون

مشخص کردن نحوه ارتباط­گیری از سوی روسای فدراسیون

داشتن برنامه برای آینده در فدارسیون جهانی

تلاش برای دستاورهای بخشی نه فردی

استفاده از ورزشکاران و مربیان مطرح در کمیته ملی المپیک

جریان سازی

داشتن برنامه براساس سیاست حاکم بر کشور

رشد و تربیت مدیر دیپلماسی ورزشی

پیروی از راهبرد­های شفاف در بحث دیپلماسی

شناسایی و کمک­گیری از افراد تأثیرگذار غیرورزشی

استفاده از ظرفیت وزارت خارجه

ثبات مدیریت در ایران

داشتن برنامه راهبردی با ضمانت اجرایی

به­کارگیری افراد فارغ از جهت­گیری­های سیاسی

حفظ افرادی که در مجامع بین­المللی کرسی­های ورزشی دارند

جریان سازی

 

استفاده از ظرفیت سازمان­های غیردولتی

 

دانش علمی

قابلیت­های مورد نیاز برای مسئولان روابط بین­الملل

 

شناخت معاهدات ورزشی بین­المللی

 

دانش دیپلماسی ورزش

 

خودآگاهی سیاسی

 

دانش تجربی

ظرفیت­های اولیه برای مسئولان روابط بین الملل

 

فن بیان مناسب

 

داشتن مهارت سیاسی برای مدیران

 

تسلط به زبان انگلیسی

 

آگاهی کامل به موضوع و کرسی که در اختیار دارد

 

شکل­گیری کمیته­های تخصصی در فدراسیون­ها پیرامون دیپلماسی

بسترسازی

 

به­کارگیری ورزش به عنوان یک ابزار دیپلماسی

 

حمایت مسئولان کرسی­های بین­المللی ورزشی از سوی مسئولان

 

استفاده از ظرفیت مشاوره­ای وزارت خارجه

 

تعیین جایگاهی برای ورزش از سوی وزارت امور خارجه

 

پیگیری دیپلماسی از طریق نهادهای غیردولتی

 

وجود کارشناس ورزش در دستگاه وزارت خارجه

 

خصوصی­سازی ورزش در کشور

 

توسعه دیپلماسی عمومی از سوی دولت

 

روشن­سازی دکترین سیاست خارجی کشور

 

ایجاد کمیته­های اجرایی با هدف کسب کرسی­های بین­المللی

 

هماهنگ­سازی دستگاه دخیل در امر دیپلماسی

 

تعریف رشته روابط بین­الملل در ورزش ذیل دانشکده­های ورزشی

 

ایجاد یک نهاد نظارتی برای پیشبرد دیپلماسی ورزش

 

در نزذ مسئولان عالی رتبه کشور به ورزش به عنوان یک ابزار دیپلماتیک نگاه شود

 

ارزش­گذاری دیپلماسی ورزش از سوی شورای عالی ورزش کشور

 

تعیین چارچوب کلی برای دیپلماسی ورزشی

 

استفاده از ورزش به عنوان یک راهبرد اولویت­دار

تدوین برنامه راهبردی

 

تعیین چشم­انداز

 

تعیین فلسفه وجودی ورزش

 

شناخت پیشران­های اصلی حوزه ورزش

 

تدوین برنامه مبتنی بر سیاست­های ملی کشور

 

هدف­گذاری­ها

 

تخصیص بودجه ویژه کسب کرسی­های موثر درسازمان­های بین­المللی

سرمایه­گذاری در جهت ارتقای قدرت نرم

 

اختصاص اعتبارات ارزی مناسب برای هزینه در مجامع بین­المللی

 

هزینه­کرد در ورزش از طریق برگزاری رویدادهای ورزشی مهم

 

منابع مالی برای حمایت از برنامه­­های دیپلماسی

 

تبیین و شناخت وضعیت اجتماعی کشورهای دیگر

آگاهی بی­­المللی

 

تبیین و شناخت وضعیت سیاسی کشورهای دیگر

 

تبیین و شناخت وضعیت فرهنگی کشورهای دیگر

 

         

سرانجام با چینش مقوله­های فرعی در کنار هم براساس منطق و ارتباط دادن آن با سایر مقوله­ها، اعتبار بخشیدن به روابط و پر کردن جاهای خالی با مقولاتی که نیاز به اصلاح و گسترش بیشتر دارند مقولات اصلی بایستی ساخته شوند. این مرحله انتزاعی­ترین سطح کدگذاری است که از طریق آن روابط بین مقوله­های ایجاد شده تشریح می­شود (چارمز، 2006).

جدول 5: ساخت مقوله­های اصلی براساس چینش مقوله­های فرعی در کنار هم

مقوله­های فرعی

مقوله­های اصلی

دیپلماسی ورزش جهت راهبری ورزشی

مؤلفه­های دیپلماسی ورزشی

دیپلماسی ورزشی متأثر از عوامل سیاسی

کسب کرسی­های بین­المللی در ورزش

پیش­نیازهای دیپلماسی ورزشی

داشتن نقشه راه برای راهبران دیپلماسی در عرصه بین­المللی

جریان سازی

ظرفیت­های اولیه برای مسئولان روابط بین­الملل

بسترسازی

تدوین برنامه راهبردی

سرمایه­گذاری در جهت ارتقای قدرت نرم

آگاهی بین­المللی

با استناد به نتایج چینش مقوله­های فرعی در کنار هم مشخص گردید که متغیر دپلماسی ورزشی ترکیبی از دو مقوله اصلی دیپلماسی ورزشی جهت راهبری ورزشی[13] و دیپلماسی ورزشی متأثر از عوامل سیاسی[14] است. همچنین مشخص گردید که پیش­نیازهای دیپلماسی ورزشی ترکیبی از مقوله­های اصلی کسب کرسی­های بین­المللی در ورزش[15]، داشتن نقشه راه برای راهبران دیپلماسی در عرصه بین­المللی[16]، جریان­سازی[17]، قابلیت­های مورد نیاز برای مسئولان روابط بین­الملل[18]، بسترسازی[19]، تدوین برنامه راهبردی[20]، سرمایه­گذاری در جهت ارتقای قدرت نرم[21] و آگاهی بین­المللی[22] است.

در این پژوهش برای نمایش کدهای نظری و قابل فهم بودن آن­ها لایه­های تفکیک شده­ای ارائه می­شود و در نهایت براساس قرار گرفتن لایه­ها در کنار هم، مدل نهایی تحقیق ارائه می­گرد:

 

شکل 1: مدل مفهومی مؤلفه های دیپلماسی ورزشی

 

شکل 2: مدل مفهومی عوامل مؤثر بر دیپلماسی ورزشی

براساس ترکیب لایه­های ارائه شده در شکل  1 و 2، مدل نهایی تحقیق در شکل 3 ارائه شده است:

 

شکل 3: مدل نهایی تحقیق

بحث و نتیجه­گیری

هدف از این تحقیق، شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر دیپلماسی ورزشی ایران بود. تجزیه و تحلیل داده­ها نشان داد که دیپلماسی ورزشی از دو طریق دیپلماسی ورزش جهت راهبری ورزشی و دیپلماسی ورزشی متأثر از عوامل سیاسی تعریف می­شود. در واقع مشخص گردید که دیپلماسی ورزشی از دو بعد دیپلماسی ورزشی جهت راهبری ورزشی و دیپلماسی ورزشی متأثر از عوامل سیاسی تشکیل شده است. این یافته با نتیجه مطالعه جکسون[23] (2013) مبتنی بر اینکه یکی از کارکردهای دیپلماسی ورزشی اثرگذاری بر روابط سیاست خارجه و روابط دیپلماتیک است، همخوانی دارد و در تحقیق حاضر این کارکرد به عنوان مؤلفه دیپلماسی ورزشی متأثر از عوامل سیاسی تعریف گردید. همچنین این یافته با نتیجه مطالعه اوشکوسکا و پتروشکوسکا (2015) که به این نتیجه رسیدند ورزش یک ابزار سیاسی ارزشمند در روابط بین­الملل است، همخوان است. به علت اینکه در تحقیق اوشکوسکا و پتروشکوسکا (2015) نیز به مانند تحقیق حاضر از دیپلماسی ورزشی به عنوان یک ابزار سیاسی در راهبری روابط بین­الملل یاد شده است. از طرفی ممکن است به دلیل ماهیت زبان مشترک دیپلماسی بین­المللی بوده باشد. در نهایت مشخص گردید که این یافته با نتایج مطالعه عبدی و همکاران (2019) نیز همخوان است. در این تحقیق که بیشتر برای آن کارکرد سیاسی دیپلماسی ورزشی را می­توان متصور بود مشخص گردید که اگر منابع دیپلماسی ورزشی هدفمند، خلاقانه و صحیح انتخاب شوند و این منابع متناسب با راهبرد­های سیاسی هر کشور (ایالت) باشد، خروجی­ آن می­تواند هم­راستای خروجی دیپلماتیک مدنظر هر کشوری باشد. اما با این حال این یافته با نتیجه مطالعه باقری و همکاران (1395) که طی تحقیقی مؤلفه­های دیپلماسی ورزشی را تعریف و تبیین کردند، ناهمخوان است، چرا که در مطالعه باقری و همکاران مؤلفه­های دیپلماسی ورزشی در قالب مفاهیم توسعه فرهنگی، صلح و دوستی، تعاملات رسانه­ای، وحدت و هویت ملی، توسعه سیاسی و مبارزه با انزوا، توسعه اقتصادی، برندینگ و پرستیژ بین­المللی و توسعه قدرت هوشمندانه خلاصه می­شد اما در تحقیق حاضر دیپلماسی ورزشی در قالب دو مؤلفه تعریف شد و این دو مؤلفه نیز به حیث محتوایی مشخص گردید ماهیت آن با ماهیت مؤلفه­های مطالعه باقری و همکاران در تضاد است. به عبارتی دیگر، مؤلفه­های شناسایی­شده در این تحقیق با مؤلفه­های حاصل شده در مطالعه باقری و همکاران یک معنا و مفهوم واحد نداشتند. یکی دیگر از علت­هایی که سبب ناهمخوانی نتایج این دو تحقیق شده، این است که در مطالعه باقری و همکاران (1395) به روندها و پیشران­های مؤثر بر آینده دیپلماسی ورزشی پرداخته شده است تا شناسایی مؤلفه­های دیپلماسی ورزشی؛ به­علاوه نتایج این تحقیق با نتایج مطالعه شریعتی و گودرزی (1396) ناهمخوان است. این تحقیق که با هدف مدلسازی ساختاری مؤلفه­های دیپلماسی ورزش در توسعه روابط بین­الملل جمهوری اسلامی ایران انجام شد، مشخص ساخت که دیپلماسی ورزشی همان مؤلفه­هایی را دارد که در مطالعه باقری و همکاران (1395) به آن اشاره شده است. به عبارتی دیگر، نتایج تحقیق­های نام برده کاملاً مشابه و همسان هم بود این در حالی است که رویکردهای این دو تحقیق از هم متفاوت است. لذا می­توان اینگونه استنباط کرد که در تحقیق­های نامبرده مؤلفه­ای برای دیپلماسی ورزشی تعیین و تبیین نشده است، بلکه بیشتر به شناسایی روندها، پیشران­ها، پیامدها و عوامل مؤثر بر دیپلماسی ورزشی در روابط بین­الملل پرداخته شده است. در تصدیق این استنباط نوری و همکاران (1397) طی تحقیقی که با هدف طراحی الگوی دیپلماسی فوتبال ایران براساس نظریه زمینه­ای انجام دادند به این نتیجه رسیدند که عوامل شناسایی­شده در تحقیق­های نام برده که پیش­تر به آن­ها اشاره شد، در دسته­بندی پیامدهای دیپلماسی ورزشی قرار دارند نا مؤلفه­های دیپلماسی ورزشی.

در تبیین این یافته‌ها می‌توان به نظر یکی از مصاحبه شوندگان که کارشناس مسائل بین­الملل بود (مصاحبه­شونده شماره 8) اشاره داشت. او معتقد است دیپلماسی ورزش متأثر از عوامل سیاسی، دیپلماسی است که از ظرفیت ورزش برای فعال ساختن برخی روابط سیاسی و دیپلماتیک در عرصه بین­الملل استفاده می­شود؛ یعنی جاهایی که ممکن است مسیرهای دیپلماسی بسته شده باشد، ورزش به کمک دیپلماسی می­آید. در واقع ورزش خدمات­اش را به دیپلماسی ارائه می­دهد و بسیاری از کشورها از این ظرفیت استفاده کرده­اند. نمونه بارز آن کشور آلمان بود که پس از جنگ جهانی دوم توانست با استفاده از ظرفیت ورزش خود را به ملل دیگر نزدیک کند. در مقابل اما دیپلماسی ورزش جهت راهبری ورزشی، این دیپلماسی کاملاً برعکس دیپلماسی ورزش متأثر از عوامل سیاسی است. در این بعد ورزش از دیپلماسی و ظرفیت دیپلماسی جهت اثرگذاری بر ورزش، روابط ورزشی، رویدادهای و اتفاق­های وابسته به آن استفاده و بهره­مند می­شود. همچنین می­توان اذعان داشت که این دیپلماسی یک نوع علم دیپلماسی است در جهت اینکه شخصی که تخصص دیپلماسی راهبری ورزش دارد بتواند از ظرفیت­های خودش برای احقاق حقوق ورزشی در میادین ورزشی استفاده کند.

در تبیین دیگر می­توان گفت که اثرگذاری این مؤلفه­ها بر همدیگر متقابل است. براین اساس مؤلفه­های دیپلماسی ورزشی را می­توان تنها در قالب دو مؤلفه تعریف و تبیین کرد. در راهبری سیاسی ورزش به دیپلماسی و در راهبری ورزشی دیپلماسی به ورزش خدمت­دهی می­کند. براین اساس می­توان گفت که دیپلماسی ورزشی ماهیتاً با دیپلماسی­های دیگری برای مثال دیپلماسی هنر متفاوت است، چرا که در دیپلماسی هنر از هنر به عنوان یک زبان بین­المللی در پیشبرد اهداف فرهنگی استفاده می­شود در حالی که در دیپلماسی ورزشی با راهبری ورزشی و راهبری سیاسی اهداف ورزشی و سیاسی یک کشور مدنظر قرار می­گیرد. به همین دلیل است که ورزش ابزاری مؤثرتری برای ارتباطات دیپلماتیک کشورها به شمار می­آید. به زعم یکی از مصاحبه­شوندگان این تحقیق در سه حوزه مختلف می­توان از ظرفیت دیپلماسی ورزش جهت راهبری ورزشی استفاده کرد. نخست پیش از برگزاری تورنمنت ورزشی یا رویداد ورزشی، دوم هنگام انجام آن رویداد، و در حالت سوم پس از انجام آن رویداد. به گفته این مصاحبه­شونده، متاسفانه ما در مرحله پیش از برگزاری مسابقه ضعف داریم و این ضعف اساسی است، چون که اگر چالش­ها و مشکلات این عرصه را از طریق دیپلماسی ورزشی حل و فصل نماییم، مشکلات ادامه دار نخواهد بود و به مراحل حین و پس از انجام رویداد نمی­رسد. لذا برای حل این مسئله باید راهبران دیپلماسی ما مجهز به یک سری پتانسیل­هایی باشند که آنان را در امور مورد نظر راهنمایی و هدایت کند. 

همچنین براساس چینش کدهای اولیه حاصل از انجام مصاحبه با صاحب­نظران این حوزه مشخص گردید که دیپلماسی ورزش جهت راهبری ورزشی در قالب توسعه ارکان ورزش به ویژه توسعه ورزش قهرمانی و حرفه­ای، روش اعمال تدابیر لازم در حوزه ورزش، افزایش اعتبار بین­المللی ورزشی و مصلحت­اندیشی و تدبیر در حوزه ورزش نمود پیدا می­کند. در مقابل توسعه روابط دیپلماتیک، خروج از انزوای سیاسی، ابزاری برای انتقال ارزش­ها، عرصه انتقال دیپلماسی فرهنگی، روان­سازی روابط سیاسی، ورزش برای راهگشایی در سیاست و بهبود روابط بین­الملل تبیین کننده و توضیح­دهنده دیپلماسی ورزش متأثر از عوامل سیاسی بود.

در بخش دیگری از پژوهش تجزیه و تحلیل داده­ها نشان داد که دیپلماسی ورزشی تحت تأثیر چند عامل می­تواند قرار گیرد. در واقع مشخص گردید که دیپلماسی ورزشی در عرصه بین­الملل متأثر از چندین پیش­نیاز یا پیشران یا عامل اصلی است. این عوامل شامل کسب کرسی­های بین­المللی در ورزش، داشتن نقشه راه برای راهبران دیپلماسی در عرصه بین­المللی، جریان­سازی، قابلیت­های مورد نیاز برای مسئولان روابط بین­الملل، بسترسازی، تدوین برنامه راهبردی، سرمایه­گذاری در جهت ارتقای قدرت نرم و آگاهی بین­المللی بود. این یافته با نتایج تحقیق نوری و همکاران (1397) در زمینه بسترسازی و سرمایه­گذاری در جهت ارتقاء قدرت نرم همخوان است، چرا که در تحقیق مذبور مصداق این عوامل در قالب عوامل اقتصادی و عوامل مرتبط با دولت و سیاست تاحدودی نمود پیدا می­کرد. همچنین این یافته با نتایج تحقیق گودرزی و همکاران (1398) همخوان است. به علت اینکه آموزش مدیران سیاسی- ورزشی کشور با اصول اولیه تعاملات بین‌المللی در سطح جهانی، تدوین و اجرای یک برنامه جامع و علمی در جهت گسترش و ارتقای دیپلماسی ورزشی، تعریف و تببین مفهوم دیپلماسی ورزشی به دستگاه‌ها و نهادهای دولتی فعال در حوزه دیپلماسی عمومی از جمله راهکارهای مهم در توانمندسازی و تقویت دیپلماسی ورزشی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه نخبگان مشارکت­کننده در این تحقیق بود. به علاوه این یافته همخوان با نتیجه مطالعه دی­سان اوجینو و همکاران (2017) است. به موجب اینکه در این تحقیق به روشنی اشاره شده است که یکی از چالش­های پیش­روی دیپلماسی ورزشی نزد باشگاه­های ورزشی عدم برنامه­ریزی می­باشد. در مقابل این تحقیق نشان داد که یکی از پارامترهای اثرگذار بر دیپلماسی ورزشی در عرصه بین­الملل تدوین برنامه راهبردی است. این در حالی است که نتایج تحقیق هوشمندی و بابایی (1394) که با محوریت دیپلماسی ورزش، سیاست­ها و ایجاد صلح انجام شد با یافته­های این تحقیق ناهمخوان است. به دلیل اینکه در این تحقیق مشخص گردید که از طریق چهار ساز و کار می­توان دیپلماسی ورزشی را ایجاد کرد که شامل تصویر سازی، ایجاد یک هدف سیاسی برای گفتگو، اعتمادسازی و آشتی، اتحاد و مبارزه با تبعیض نژادی بود. همچنین نتیجه تحقیق بابایی و همکاران (1394) که اشاره به استفاده از راهبرد نفوذ، جذب و اقناع در ورزش داشت، با یافته­های این تحقیق در تضاد است. به علاوه این یافته با نتایج مطالعه خبیری و فتاحی­زاده (1398) که به اعمال قدرت­نرم، ایجاد محملی برای گفتگو و همگرایی در جوامع چندفرهنگی و ارتقای روابط صلح آمیز میان دولت­ها اشاره داشتند، ناهمخوان است، چونکه عوامل تعیین­کننده دیپلماسی ورزشی در عرصه بین­المللی با عوامل مؤثر بر دیپلماسی ورزشی در این تحقیق همراستا و هم­جهت نیست. در نهایت مشخص گردید که نتایج تحقیق عیدی و همکاران (2019) که تناسب منابع را با راهبرد­های سیاسی هر کشور مطرح ساخته بود، با یافته­های این تحقیق ناهمخوان است. چرایی این ناهمخوانی را می­توان به تفاوت­های زمینه­ای این تحقیق و تحقیق نام­برده منتصب دانست. در این دو تحقیق جوامع مختلفی بررسی شده و احتمال می­رود سطح دیپلماسی، فرهنگ دیپلماسی، وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این جوامع با هم متفاوت باشد. 

در تبیین این یافته‌ها می‌توان به نتایج یکی از تحقیق­های انجام گرفته در این راستا (شریعتی فیض­آبادی و گودرزی، 1394) اشاره داشت که مشخص ساخت جمهوری اسلامی ایران تاکنون به دلیل نداشتن راهبرد واحد در زمینه دیپلماسی ورزش و دید «حیات خلوت» به ورزش، بسیاری از فرصت­ها را برای توسعه روابط بین­الملل خود از این طریق از دست داده است. در واقع این تحقیق اشاره دارد که بهره­مندی از دیپلماسی ورزشی در گرو این است که پیشران­ها و پارامترهای مؤثر بر آن را تدوین و اجرایی نماییم- از منظر تحقیق مذبور یکی از این پیشران­ها داشتن راهبرد واحد است. اما از منظر این تحقیق کسب کرسی­های بین­المللی در ورزش با محوریت اینکه در مراکز تصمیم­گیری ورزشی و هیئت­های اجرایی فدارسیون­های جهانی عضویت داشته باشیم و در مراکز تصمیم­گیری ورزشی و گروه­های تأثیرگذار حضور مؤثر به­عمل آوریم، یک پیشران اساسی به شمار می­رود. به زعم یکی از مصاحبه­شوندگان (مصاحبه شونده شماره 3) در کمیته بین­المللی المپیک 115 عضو وجود دارد که از این تعداد حتی یک فرد ایرانی نمی­باشد. ما در جایگاه تصمیم­گیری ورزشی جهان نیستیم، چرا که ما در واقع هیچگونه دیپلماسی ورزشی نداریم تا بتوانیم در این جایگاه عضویتی داشته باشیم، و چون عضویت در این گروه­ها و مراکز تصمیم­گیری یکی از راه­های اساسی پیاده­سازی دیپلماسی ورزشی است، باید توجه ویژه­ای به این پارامتر داشت. یکی دیگر از شاخص­های مؤثر بر دیپلماسی ورزشی، داشتن نقشه راه برای راهبران دیپلماسی در عرصه بین­الملل است. تحلیل و چینش کدهای اولیه نشان داد این عامل از طریق ارتباط­گیری روسای فدراسیون با عناصر خارجی، شناسایی افراد مؤثر در سازمان متبوع از سوی روسای فدراسیون، مشخص کردن نحوه ارتباط­گیری از سوی روسای فدراسیون، داشتن برنامه برای آینده در فدارسیون جهانی و تلاش برای دستاورهای بخشی نه فردی می­تواند تحقق یابد. همچنین مشخص گردید که جریان­سازی یکی دیگر از محورهای مؤثر بر دیپلماسی ورزشی است. منظور از جریان­سازی این است که از ورزشکاران و مربیان مطرح در کمیته ملی المپیک استفاده شود، برای دیپلماسی براساس سیاست حاکم بر کشور برنامه تنظیم شود، مدیر دیپلماسی ورزشی تربیت شود، از راهبرد­های شفاف در بحث دیپلماسی استفاده شود، از افراد تأثیرگذار غیرورزشی کمک گرفته شود، ثبات مدیرت برقرار باشد، برنامه راهبردی با ضمانت اجرایی وجود داشته باشد، افرادی که در مجامع بین­المللی کرسی­های ورزشی دارند حفظ گردند و از افراد فارغ از جهت­گیری­های سیاسی در کسب کرسی­های بین­المللی حمایت و استفاده شود. 

در تبیینی دیگر می­توان گفت که ظرفیت­های اولیه برای مسئولان و روابط بین­الملل جزو واجبات بهره­مندی از دیپلماسی ورزشی در عرصه بین­الملل می­باشد. براساس مصاحبه­هایی که با صاحب­نظران این حوزه انجام شد، این اتفاق نظر در بین پاسخ­دهندگان وجود داشت که مسئولان و راهبران دیپلماسی کشور از ظرفیت­های اولیه برخوردار نیستند و همین عامل خود سبب شده است بسیاری از ناکارآمدهای عرصه دیپلماسی مرتبط با این عامل دانسته شود. شاید به همین دلیل است که یکی از مصاحبه­شوندگان (مصاحبه­شونده شماره 8) داشتن ظرفیت­های اولیه برای راهبران دیپلماسی ورزشی را چاره راه بسیاری از چالش­ها و مشکلات پیش­روی دیپلماسی ورزشی می­داند. چینش و دسته­بندی کدهای برخاسته از مصاحبه نشان داد این ظرفیت­ها از طریق دانش علمی، شناخت معاهدات ورزشی بین­المللی، دانش دیپلماسی ورزش، خودآگاهی سیاسی، دانش تجربی، فن بیان مناسب، داشتن مهارت سیاسی برای مدیران، تسلط به زبان انگلیسی و آگاهی کامل به موضوع و کرسی که راهبران ورزشی در عرصه ملی و بین­المللی در اختیار دارند، شکل می­گیرد. همچنین مشخص گردید که بسترسازی یکی از راه­های مؤثر در بهره­مندی از ظرفیت دیپلماسی ورزشی است؛ به این معنی که اگر بسترسازی انجام شود می­توان از ظرفیت دیپلماسی ورزشی استفاده کرد- به شرط اینکه شکل­گیری کمیته­های تخصصی در فدراسیون­ها پیرامون دیپلماسی، به­کارگیری ورزش به عنوان یک ابزار دیپلماسی، حمایت مسئولان کرسی­های بین­المللی ورزشی از سوی مسئولان کشور، استفاده از ظرفیت مشاوره­ای وزارت خارجه، تعیین جایگاهی برای ورزش از سوی وزارت امور خارجه، پیگیری دیپلماسی از طریق نهادهای غیردولتی، وجود کارشناس ورزش در دستگاه وزارت خارجه، خصوصی سازی ورزش در کشور، توسعه دیپلماسی عمومی از سوی دولت، روشن­سازی دکترین سیاست خارجی کشور، ایجاد کمیته­های اجرایی با هدف کسب کرسی­های بین­المللی، هماهنگ­سازی دستگاه دخیل در امر دیپلماسی، تعریف رشته روابط بین­الملل در ورزش ذیل دانشکده­های ورزشی، ایجاد یک نهاد نظارتی برای پیشبرددیپلماسی ورزش، در نزذ مسئولان عالی رتبه کشور به ورزش به عنوان یک ابزار دیپلماتیک نگاه شود، ارزش­گذاری دیپلماسی ورزش از سوی شورای عالی ورزش کشور و تعیین چارچوب کلی برای دیپلماسی ورزشی در دستور کار نهادها و دستندرکاران مربوطه قرار گیرد.

در تبیین دیگر اینکه از دیدگاه یکی از مصاحبه­شوندگان دارای تخصص مدیریت راهبردی (مصاحبه شونده شماره 6) مشخص گردید که بهره­مندی از ظرفیت دیپلماسی ورزشی در عرصه بین­الملل در گرو تدوین برنامه راهبردی است و تا زمانیکه برای این منظور برنامه­ای جامع و مانع تدوین و طرح­ریزی نشود نمی­توان انتظار آن را داشت که سیاست­­های تعیین شده در این حوزه به درستی اجرا شود. براساس اجماع نظر مصاحبه­شوندگان در تدوین برنامه راهبردی لازم است به استفاده از ورزش به عنوان یک راهبرد اولویت­دار، تعیین چشم­انداز، تعیین فلسفه وجودی ورزش، شناخت پیشران­های اصلی حوزه ورزش، تدوین برنامه مبتنی بر سیاست­های ملی کشور و هدف­گذاری تأکید و تمرکز شود. در مقابل تحلیل مصاحبه­ها نشان داد علاوه بر تأکید بر شاخص مذبور باید به سرمایه­گذاری در جهت ارتقای قدرت نرم هم توجه شود. سرمایه­گذاری در جهت ارتقای قدرت نرم به این معنا که بودجه کافی ویژه کسب کرسی­های موثر در سازمان­های بین­المللی، اعتبارات ارزی مناسب برای هزینه در مجامع بین­المللی ورزشی تخصیص یابد و در ورزش برای برگزاری رویدادهای ورزشی مهم هزینه شود. به زعم یکی از مصاحبه­شوندگان (مصاحبه شونده شماره 2)، کشور روسیه کشوری بود که از این ظرفیت به­درستی استفاده کرد. این کشور با به­کارگیری این راهبرد از طریق برگزاری جام جهانی فوتبال در سال 2018، توانست خود را از انزوای سیاسی خارج کند و وجهه بین­المللی خود را ارتقا دهد. سرانجام مشخص گردید که آگاهی بین­المللی نیز خود یک عامل تعیین­کننده در بحث دیپلماسی ورزشی است. آگاهی بین­المللی به این معنا که راهبران دیپلماسی ورزشی از وضعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر کشوری که در آن حضور پیدا می­کنند، آگاهی و شناخت کافی و وافی داشته باشند. شاید مصداق بارز این بعد اثرگذار بر دیپلماسی را نه در حوزه ورزش بلکه در حوزه سیاست خارجه کشور ژاپن دید که در سفر اخیر هیئت ایرانی به ژاپن (مورخ 20 دسامبر/ 29 آذرماه 1398) ژاپنی­ها برای میزبانی از رئیس جمهور کشور و هیئت همراه در محل برگزاری جلسه آیین باستانی ایرانی­ها را پاس داشتند. این نشان می­دهد که ژاپنی نسبت به مسائل فرهنگی و تاریخی ایران آگاه هستند و سعی می­کنند همواره از این طریق، مناسبات سیاسی و دیپلماتیک خود را تسهیل کنند. البته ذکر این نکته حائز اهمیت که مناسبات دیپلماتیک چه ورزشی و چه غیرورزشی در این عوامل خلاصه نمی­شود و ممکن است پارامترهای دیگری نیز وجود داشته باشد که در این تحقیق فقط این عوامل شناسایی شد.

به طور کلی در این تحقیق مشخص گردید که دیپلماسی ورزشی، یک از ابزار بسیار مهم قدرت نرم برای هر کشوری است. این قدرت که مبتنی بر ارزش­های فرهنگی و اجتماعی است می­تواند مناسبات سیاسی کشورها و در عین حال مناسبات ورزشی آن­ها را دستخوش تغییر کند. به همین منظور کارکردهایی که برای آن می­توان متصور شد در دو قالب یا دو بعد دیپلماسی ورزشی جهت راهبرسی سیاسی و دیپلماسی ورزشی جهت راهبری ورزشی خواهد بود. در این تحقیق همچنین مشخص گردید که بهره­ مندی و استفاده از دیپلماسی در هر دو بعد در گرو این است که عوامل اثرگذار بر این مهم را شناخته و برای آن برنامه­ریزی کنیم. این عوامل شامل کسب کرسی ­های بین ­اللملی در ورزش، داشتن نقشه راه برای راهبران سیاسی در عرصه بین ­المللی، جریان سازی، ظرفیت­ های اولیه برای مسئولان روابط بین ­المللی، بسترسازی، تدوین برنامه راهبردی، سرمایه­ گذاری در جهت ارتقای قدرت نرم و آگاهی بین ­المللی بود.

  • منابع

    • بابایی، محمد؛ سیمبر، رضا؛ سلیمانی کشایه، سجاد و رضایی، مریم. (1394). «تأثیر دیپلماسی ورزشی بر قدرت نرم در نظام بین­الملل». مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، دوره 14، شماره 29، صص 1-26.
    • باقری، یوس؛ شریعتی فیض­آبادی، مهدی و نظریان، عباس. (1395). «مدل­سازی نرم (ISM) مولفه­های دیپلماسی ورزش». مدیریت ورزشی، دوره 8، شماره 5، صص 797-821.
    • خبیری، محمد.، و فتاحی­زاده، ابوذر. (1398). «دیپلماسی ورزشی، ایجاب و تحدید یک مفهوم راهبردی سیاسی». مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، دوره 18، شماره 43، صص: 143-164.
    • شریعتی فیض آبادی، مهدی و گودرزی، محمود. (1394). «جایگاه دیپلماسی ورزش در روابط بین­المللی جمهوری اسلامی ایران؛ رویکرد کیفی مبتنی بر تحلیل محتوا». دوفصلنامه دانش سیاسی. سال 11، شماره 2، صص 95-127.
    • شریعتی، مهدی و گودرزی، محمود. (1396). «مدل­سازی ساختاری مؤلفه­های دیپلماسی ورزش در توسعه روابط بین­الملل جمهوری اسلامی ایران». رویکردهای نوین در مدیریت ورزشی. دوره 5، شماره 16، صص 89-102.
    • گودرزی، محمود؛ سجادی، نصرالله؛ جلالی فراهانی، مجید و بخشی چناری، امین رضا. (1398). «ارائه راهکارهایی برای توانمندسازی و ارتقای دیپلماسی ورزشی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران». فصلنامه علمی مدیریت ارتباطات در رسانه­های ورزشی. دوره 6، شماره 3، صص15-22.
    • مقصودی، مجتبی. (1393). «نقش ورزش در سیاست خارجی قطر: از هویت­یابی تا بازیگری منطقه­ای». پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشکده حقوق و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی.
    • نوروزی سید حسینی، رسول. (1394). «طراحی مدل توسعه سرمایه انسانی در ورزش با تأکید بر رویکرد قابلیت». رساله دکتری تربیت­بدنی و علوم ورزشی، گرایش مدیرین ورزشی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس.
    • نوری، داود؛ قدیمی، بهرام و شجاعی، معصومه. (1397). «طراحی الگوی دیپلماسی فوتبال ایران براساس نظریه زمینه­ای». مطالعات راهبردی ورزش و جوانان. دوره 17، شماره 41، صص 1-33.
    • هادیان، ناصر و احدی، افسانه. (1388). «جایگاه مفهومی دیپلماسی عمومی». فصلنامه بین­المللی روابط خارجی. سال 1، شماره 3، صص85-117.
    • هوشمندی، زینبو بابایی، مجتبی. (1394). «دیپلماسی ورزش، سیاست­ها و ایجاد صلح». دومین همایش ملی مدیریت برگزاری رویدادهای ورزشی. همدان، ایران.

     DOI: 10.13140/RG.2.2.13320.11528.

    • Abdi, K., Talebpour, M., Fullerton, J., Ranjkesh, M. J., & Nooghabi, H. J. (2019). “Identifying Sports Diplomacy Resources as Soft Power Tools”.Place Branding and Public Diplomacy, 15(3), 147-155.
    • Charmaz, K. (2006). Constructing grounded theory: A practical guide through qualitative analysis.
    • De-San-Eugenio, J., Ginesta, X., & Xifra, J. (2017). “Peace, sports diplomacy and corporate social responsibility: a case study of Football Club Barcelona Peace Tour 2013”. Soccer & Society, 18(7), 836-848.
    • Jackson, S. J. (2013). “The contested terrain of sport diplomacy in a globalizing world”.International Area Studies Review, 16(3), 274-284.
    • Li, Y. W. (2013). “Public diplomacy strategies of the 2008 Beijing Olympics and the 2012 London Olympics: a comparative study”.The International Journal of the History of Sport, 30(15), 1723-1734.
    • Merkel, U. (2008). “The politics of sport diplomacy and reunification in divided Korea: One nation, two countries and three flags”.International Review for the Sociology of Sport, 43(3), 289-311.
    • Murray, S. (2018). Sports diplomacy: Origins, theory and practice. Routledge
    • Özsari, A., Fişekçioğlu, İ. B., Çetin, M. Ç., & Temel, A. S. (2018). “Sport Diplomacy as Public Diplomacy Element”.International Journal of Sport Culture and Science, 6(3), 339-349.
    • Ushkovska, M., & Petrushevska, T. (2015). “Sports Diplomacy: Development and Practice”.Research in Kinesiology, 43(1), 89-93.