Document Type : Original Article

Authors

1 Professor at the Faculty of Physical Education and Sport Sciences, University of Tehran, former Minister of the Ministry of Sports and Youth and Secretary of the Supreme Youth Council of the Islamic Republic of Iran

2 Alborz Campus University of Tehran - Tehran - Iran

3 Tehran University

4 assistant professor, Sport management department, faculty of physical education and sport sciences, University of Tehran, Tehran, Iran

Abstract

 
The study is to explain a model of structural barriers to the growth and development of women in Iranian sports. The statistical population included all managers and staff of the Ministry of Sports and Youth, professors and doctoral students in the field of sports management, international coaches and referees, and professional athletes. The sampling in the qualitative section was purposeful, which continued until the theoretical saturation was reached. In the quantitative section, the sampling was done in an accessible manner and based on reliable sources, 5 to 10 people are recommended for each question, 394 People from the community participated in completing the questionnaire online. The method of data collection was field-based and specifically based on the structural equation model, which was performed using SPSS software version 25 and LISREL software version 8/8. The research instrument included a researcher-made questionnaire which was used after confirmation of face validity and construct validity (KMO=0/91) and Bartlett test result (p=0/0001, 2x=2010/1).
The factor analysis through principal component analysis and parallel analysis showed that the structural barriers to the growth and development of women in Iranian sport contained seven factors and the results of the second-order confirmatory factor analysis with LISREL software showed. All factor loads were of good explanatory power and planning and organizing and had been identified as structural barriers: Financial resources and marketing; Facilities and equipment; Terms and Conditions; human resources; Monitoring and control and the information factor.
 Therefore, it is suggested that the authorities, by attracting public participation to transform the position of women in Iranian sports, formulate executive development programs and systematize the structure, and consider the fundamental and infrastructural approaches of other societies.

Keywords

ارائه مدل موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران

محمود گودرزی[1]

 گلرخ عیوضی کلش[2]

ابراهیم علی­دوست قهفرخی   [3]

امین دهقان قهفرخی  [4]

10.22034/ssys.2022.2283.2639

تاریخ دریافت مقاله: 15/1/1401

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:27/1/1401

 

 

مقدمه

اینکه زنان بیش از نیمی از جمعیت را تشکیل می­دهند، یک واقعیت است- درحالی­که عموما به حاشیه رانده شده ­اند. حتی هانا آرنت[5] (فیلسوف و تاریخ ­نگار آلمانی – آمریکایی) به ­این نتیجه رسید که «در جامعه مدرن، زنان بزرگترین اقلیت هستند». البته در حوزه حقوق (به ­معنای ذهنی و عینی مفهوم) زنان از قرن بیستم در اصل به وضعیت برابر با مردان رسیده ­اند، اما تا قرن بیست و­یکم بین حق رسمی و واقعی آنها اختلاف قابل توجهی وجود داشته است. حق کار زن در سطوح سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی و همچنین در هر فعالیت حرفه ­ای معین، بدون توجه به برابری تضمین ­شده رسمی و قانونی، محدود شده و اساساً در مورد مشارکت جنسیتی، کمتر دارای نماینده در موقعیت ­های تصمیم­ گیری هستند. پس ورزش پدیده­ای است که می­تواند برای این گروه راه خروجی از حاشیه به متن جامعه باشد(تورلک، نادا، تورلک، پتر[6]،2016: 1).

به­طور سنتی، ورزش از نظر مشارکت و حکمرانی تحت سلطه مردان است. این مهم از محرومیت حضور زنان در اولین بازی­ های مدرن المپیک که در سال 1896 در آتن برگزار شد، مشهود بوده ­است. دختران و زنان در سراسر کشورهای جهان همچنان فرصت ­­های کمتری از نظر سرمایه­ گذاری، آموزش و مشارکت ­ورزشی دارند. البته امروزه، مشارکت زنان در ساختارهای حاکمیت ورزشی اندکی بهبود یافته است. به عنوان مثال، 33 نفر از مجموع 144 عضو افتخاری کمیته بین­­ المللی المپیک زن هستند. به­ علاوه کمتر از 20 درصد از اعضای ساختارهای حاکمیتی وابسته به آن نیز زن هستند، در­حالی­که در سال 2015 تنها 14درصد کرسی­­های تصمیم­گیری در فدراسیون­­های ورزشی اروپا توسط زنان اشغال شده بودند. علی­­رغم این واقعیت که تعداد زنان فعال درگیر در ورزش در طی 50 سال گذشته به ­طرز چشمگیری افزایش یافته ­است، تقریباً در تمام سطوح ­عملکردی همه ورزش­ها، زنان یک اقلیت آماری محسوب می­­شوند(کاتساروا[7]، 2019: 1).

در بسیاری از کشورهای جهان به دلایل مختلف فرهنگی، اجتماعی و ساختاری که به تبعیض بین مربیان و ورزشکاران مرد و زن منجر شده، فرصت­ها و دسترسی زنان محدود است. بنابراین با توجه به نقش نیروی انسانی زن در توسعه ورزش، توجه به مشکلات آنان در این زمینه الزامی­است (تلول[8]، 2008: 9). در ایران نیز با توجه به جمعیت کثیر زنان کشور، آنها در ورزش در سطوح ملی و بین ­المللی نقش بسیار مهمی دارند؛ به­طوری که بی ­توجهی به این موضوع و نداشتن برنامه­ های مدون و عدم سازماندهی مناسب آثار نامطلوبی بر پیکره­ ورزش و نیروهای انسانی مرتبط با آن، به ­ویژه مربیان و ورزشکاران زن بر جا خواهد گذاشت. پس بررسی مشکلات در جلوگیری از نارضایتی، تغییر محیط کار و میزان مسئولیت ­پذیری دست­اندرکاران نقش تعیین­کننده­ای دارد (خسروی­ زاده، الهی، بهرامی، حقدادی و نستوهی، 1392: 4).

اشکال مختلف تبعیض در ورزش زنان در جهان و ایران از نابرابری دستمزدها، نابرابری امکانات دردسترس ورزشی برای ارتقای زنان ورزشکار، عدم پوشش رسانه­ ای ورزش بانوان، حضور کمتر مسئولان زن در ارگان­های ورزشی، اختصاص درصد پایین بودجه­ ورزش به بانوان گرفته تا وجود قوانینی که به مردان خانواده ازجمله پدر و همسر این اجازه را می­دهد که زنانشان را از انجام فعالیت­های ورزشی با این توجیه که «ورزش متعلق به مردان است، حذف کنند و عدم اجازه به زنان برای حضور در بسیاری از رشته­ های ورزشی به بهانه­ مغایرت با موازین شرعی می­باشند. در این میان، نقش­ه ای جنسیتی تعریف ­شده در جامعه برای زنان نیز یکی از مواردی است که آنان را از حق برخورداری و مشارکت در امور ورزشی باز می­دارد (طالب­پور، نظری­آزاد و کاشانی, 1398: 4 ). بنابراین با در نظر گرفتن اینکه ورزش زنان در ایران با تنگناهای متعددی همچون کمبود بودجه، امکانات اندک، فضاهای ورزشی محدود، کمبود مربی و نیروی انسانی روبه­روست و وجود برخی از موانع ساختاری در زمینه و متن اجتماعی همچون گرایش­های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که محدودیت زنان برای دسترسی به این امکانات را مضاعف می کند، اهمیت موضوع بررسی موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران در تمام عرصه­های ورزشی حائز توجه است. در حالی که روز به روز بر جمعیت زنان ورزشکار افزوده می­شود، اما کمبود امکانات و همین طور مسئله انطباق با فرهنگ و ایدئولوژی حاکم بر جامعه­اسلامی با تامین نیازهای ورزشی جامعه زنان، دشواری­های بسیاری را در مقابل سازمان ورزش کشور و بانوان ورزشکار قرار داده است. سهم زنان برای رقابت­های ملی و بین­المللی نیز بر همین سیاق محدودیت می­یابد. به­همین­دلیل درصورت شرکت در رقابت­های برون مرزی نتایج مطلوب و درخور توجهی به دست نمی­آورند. این ضعف و کاستی­ها در قلمرو ورزش بانوان، تنزل رتبه ایران در رقابت­های بین­المللی را در پی­دارد و برای کسب نتایج مطلوب، فشار مضاعفی را بر ورزشکاران مرد وارد می­کند. لذا از محل نابرابری در توزیع امکانات بین دو جنس، هر دو طرف متضرر می­شوند.در این بخش می­توان به پژوهش­های داخلی چون مطالعات اسدی،تجاری و نیک آیین(1400) اشاره کرد که در بررسی وضع قوانین مرتبط با فعالیت‌های ورزشی زنان ایران با مشکل جدی روبه‌رو نیستیم، ولی در اجرای قوانین به‌سبب کمبود ضمانت اجرایی، ناکارآمدی مشاهده می‌شود که حتی وضع قوانین جدید و به نفع زنان نیز نمی‌تواند بهبود جدی در وضعیت فعالیت‌های ورزشی زنان ایجاد کند. دهکردیان­نژاد و نوبخت رمضانی (1399) توانمندسازی حرفه‌ای مدیران زن در سازمان‌های ورزشی را حاصل برآیند زنجیره‌‌ای از عوامل زمینه‌ای، ساختاری، فرآیندی و کارکردی دانستند و مشخص کردند که مداخله مثبت در هر یک از عوامل می‌تواند اثر قابل توجهی بر عملکرد مدیران و تعیم عدالت جنسیتی در مدیریت سازمان‌های ورزشی بگذارد. کشکر و قاسمی (1399) نیز در بررسی میزان همخوانی اسناد بالادستی ملی با وظایف و اهداف سازمان­های ورزشی و رسانه­های جمعی در زمینه توسعه ورزش بانوان ایران، سیاست‌های کلان مندرج در اسناد بالادستی را با وظایف، اهداف و برنامه‌های سازمان‌های ورزشی همخوان ندانستند. در بخش ورزش قهرمانی بانوان نیز شعبانی، رضوی و هادوی (1398) عوامل مؤثر بر توسعه ورزش قهرمانی زنان را در سه سطح دسته­بندی کردند و دریافتند که بدون توجه به عوامل توسعه مانند حمایت مالی از ورزش، انتظار توسعه پایدار ورزش قهرمانی زنان ناممکن است. میرشکاران، بحرالعلوم و باقری (1398) نیز عوامل مؤثر بر توسعه ورزش قهرمانی زنان ایران را در سه دسته عوامل زیرساختی، فنی-ورزشی و بستر اجتماعی مؤثر دسته­بندی کردند و توسعه ورزش قهرمانی زنان را نیازمند بهبود وضعیت اجتماعی، زیرساخت­های اولیه و عوامل فنی دانستند. در ادامه بررسی ادبیات پیشینه به طور ویژه در بحث وضعیت و جایگاه مشارکت­ورزشی­زنان، مرادی کمره(1398) در طراحی مدل انگیزه مشارکت ورزشی زنان براساس الگوی سه شاخگی، چهار عامل زمینه­ای، ساختاری، رفتاری و انگیزشی، ابعاد امکانات ورزشی، خدمات ورزشی، بازاریابی ورزشی و رویدادهای ورزشی را به ترتیب اولویت تبیین­کننده عوامل ساختاری دانستند. مهدی­زاده، عبدوی و افشاری (1398) نیز در اولویت­بندی موانع مدیریتی برای زنان در سطوح ارشد مدیریتی ورزش ایران، بالاترین اولویت را مربوط به موانع مدیریتی و پایین­ترین اولویت را مربوط به موانع فردی دانستند در این بخش موسوی­راد، فراهانی و بیات (1395) موانع حضور زنان در پست­های مدیریتی سازمانهای ورزشی را نبود شرایط مساوی بین زنان و مردان برای رشد در سازمان­ها و فقدان اعتماد به زنان در فرهنگ ایران دانستند. حمیدپور و شتاب بوشهری (1394) نیز رسانه­های جمعی را در تحقق رسالت خود پیرامون ورزش قهرمانی بانوان فاقد عملکرد مناسب دانستند. در بخش مطالعات خارجی نیز سوانسون، بیلزبری، کنت، اسکینر و مولر[9] (2020) «نظریه­های ضمنی رهبری»[10] را در مدیریت ورزشی زنان ومردان مهم دانستند، زیرا از آنها به عنوان معیاری استفاده می­شود که در آن مردم تعیین می­کنند که رهبر چه کسی هست یا نیست. فرسیته، جونز، دول و بامبریدگه[11] (2019)نیز با بررسی فرصت­ها و موانعی که زنان برای تحصیل و اشتغال در ورزش با آن روبه­رو هستند، موانع بیرونی و راهبرد­های برابری جنسیتی توهین­گرایانه را در محدود­نمودن موفقیت­های­ورزشی بسیار دخیل دانستند. آلی و بریز[12] (2018) در بررسی حضور زنان در ورزش ایالت متحده آمریکا، مدیریت­ورزشی و رهبری ورزش­های تیمی، با وجود احساسات مختلفی در این حرفه، به کمبود رهبری زنان در ورزش­های تیمی اشاره کردند. انوچ، فاسوا و آگیدو[13] (2017) نیز نشان دادند مسئله سقف شیشه­ای در سطوح بالا و مدیریت متوسط در نهادهای عمومی مشهود است؛ به طوری­که نهادهای­عمومی نقش مهمی در کاهش سقف شیشه­ای و کمک به تغییر نگرش، رفتار و ادراک مردم نسبت به زنان دارند.

البته در ایران حضور زنان در رده­های مدیریت کشورمان چشمگیرتر شده ­است، اما باوجود اینکه تعداد زنان نیروی کار رو به افزایش است، پیشرفت آنها در مشاغل مدیریتی محسوس نبوده است. این درحالی است که تحقیقات انجام­شده برای شناخت برتری مردان در مدیریت، وجه تمایزی را برای مدیر بودن انحصاری مردان قائل نیست (جعفری، شریفی­فر و علم، 1398: 19). زنان سطح دانش، توانایی­ها و ظرفیت­های بالقوه­ای دارند و می­توانند در شرایط کنونی که سازمان­ها با تحولات اساسی در زمینه تغییر سبک­رهبری، توسعه ارتباطات و گسترش نوآوری­ها مواجه هستند، زمینه ساز تحول باشند؛ اما متأسفانه آمارها و بررسی­ها نشان می­دهند که حضور زنان در تمام عرصه­ها به­خصوص مدیریت بسیار کمرنگ است و کشور ما در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان از این نظر در وضع بسیار نامساعدی قرار دارد. قابل توجه آنکه در سطح جهانی و مسابقات بین­المللی تقریبا 47 درصد ت ورزشکاران شرکت­کننده در المپیک 2020 توکیو زنان بودند (تعداد زنان شرکت­کننده: 5494 نفر  و تعداد مردان شرکت­کننده: 5982 نفر) و کمترین شکاف جنسیتی را از نظر شرکت‌کنندگان در میان رویدادهای المپیکی که تاکنون میزبانی شده بودند، داشت (کمیته بین­المللی المپیک، 2021). این­درحالی است که براساس گزارش توسعه انسانی برنامه توسعه سازمان ملل (2022)، شاخص نابرابری جنسیتی که منعکس­کننده نابرابری در موفقیت بین زنان و مردان در سه بعد بهداشت، توانمندسازی و بازار کار است، برای ایران از سال 2016 تا 2019 عددی معادل 45/0 می­باشد؛ حال­آنکه این رقم درمورد کشورهای درحال توسعه 46/0، در مورد کشورهای کمتر توسعه یافته 55/0 و در اروپا و آسیای مرکزی عددی معادل 25/0 است. لذا ممکن است برای خواننده این سؤال پیش آید که به­راستی چه ضرورتی برای حضور زنان در عرصه­های رقابتی و به­ویژه مدیریت در بخش­های گوناگون جامعه وجود دارد؟ در پاسخ به این سؤال باید اذعان کرد که امروزه توانمندکردن زنان و مشارکت کامل آنان برپایه برابری در همه زمینه­ها ازجمله در فرآیند تصمیم­گیری و مدیریت جامعه، یکی از پیش­نیازهای توسعه پایدار است که کشور ما بسیار به آن نیاز دارد. در جوامعی که هنوز تعادل مطلوب و عادلانه­ای بین مشارکت زن و مرد در فعالیت­های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم نشده ­است و فرصت منصفانه بروز خلاقیت و استعداد انسانی فارغ از جنسیت برقرار نیست، فرآیند توسعه آنگونه که انتظار داشته­اند، موفق نبوده است. تداوم و شتاب توسعه هنگامی روی خواهد داد که زن و مرد دوشادوش یکدیگر مسئولیت توسعه را برعهده بگیرند(تاجمزینانی و یاسری، 1392: 7).

 البته در بحث ورزش بانوان تحقیقات متعددی صورت گرفته که به شکل و سیاق مختلف موارد و یافته­های گوناگونی ارائه کرده­اند، اما اگر یک بار دیگر مسئله­ای را که به دفعات بحث شده اما پیشرفتی در نتایج حاصل از برآیند موضوع حاصل نشده را مورد توجه قرار دهیم، چه چیزی را از دست داده­ایم؟ حل مسائل پیچیده مستلزم آن است که همه ما در مورد چیزهایی که نمی­دانیم کنجکاو شویم، راه­های گذشته، فرضیات تاریخ گذشته و روایت­های آشنا را کنار بگذاریم. همه­ ما باید بپذیریم که «آنچه را که نمی‌دانیم نمی‌دانیم» و اعتماد کنیم که سایر مسئولان و دلسوزان ورزش زنان می‌توانند با دیدگاه‌ها و بینش‌های جدید، ارزشی برای فرآیند چارچوب‌بندی مجدد ایجاد کنند، نات[14] (2002) معتقداست که یکی از قدرتمندترین کارهایی که می­توان در هنگام حل مسائل انجام داد، ایجاد نظرات متعدد برای اطلاع از فرآیند ایده­پردازی جدید است که نشان می‌دهد درراهبرد کوچک‌نمایی برای پرسیدن از دیگران چه­چیزی کم است و می‌تواند راهی قدرتمند برای ارائه یک لنز مردم‌گراتر به یک مشکل باشد. این رویکرد به ما کمک می‌کند تا فراتر از تمایلات قالب‌بندی سنتی خود نگاه کنیم و یا مشکلات قدیمی را به روش‌های جدید ببینیم. همچنین این پتانسیل را دارد که مؤثرتر باشد، زیرا به شکاف صنعتی-آکادمیک در ورزش حرفه‌ای زنان که به‌طور سنتی حول میل صنعت برای کسب درآمد از یافته‌های پژوهشی در یک جدول زمانی کارآمد و علایق دانشگاهی که به کیفیت، دقت و توسعه نظری برای آنها اهمیت می‌دهد، مربوط می‌شود(ودل ودلسبرگ[15]،2020: 2). در چالش‌های ورزش زنان به­وییژه می‌دانیم که تغییر واقعی مستلزم دیدگاه‌های متعددی است و نیاز است از صنعت و دانشگاه، در طیفی از ذینفعان، سنین، پیشینه‌ها و هویت‌ها گرد هم­آیند تا یکدیگر را به چالش بکشند و ورزش زنان را به سمت آینده پیش ببرند.

یکی دیگر از موارد کلیدی این است که چه کسی روایت را بیان می­کند و اینکه آیا در رهبری ورزش امروز از این منظر نگریسته می­شود که «آیا برای توسعه ورزش زنان و جایگاهشان در ورزش باید خود زنان در برنامه­ریزی و سازماندهی مسائل مرتبط با خود دخیل باشند یا خیر». پاسخ به سوال مذکور به دلایل مختلف در سازمان­های ورزشی به خصوص وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون­ها با تعریف ساختار­های ویژه برای بانوان مانند معاونت ورزش بانوان و نواب روسای فدارسیون­ها مثبت است، اما تا چه اندازه برنامه­های تدوین شده و اهداف در نظر گرفته­شده در جهت رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش مؤثر است. یکی از دغدغه­های این پژوهش بود. البته محدودیت­ها و عواملی که با عنوان موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران مورد تاکید قرار گرفت، در جامعه جهانی نیز به دفعات به عنوان یک مسئله مهم مورد توجه قرار­گرفته­است؛ به­طوری که سازمان­هایی در لهستان، ایتالیا، انگستان، آلمان، سوئد و هلند در یک پژوهش تیمی اقدام به تهیه کتاب راهنمای بهترین عمل رهبری و تصمیم­گیری زنان در ورزش نمودند- چراکه رهبری و تصمیم­گیری از بزرگترین چالش­های پیش­روی ورزش در راستای برابری جنسیتی است. علاوه­بر­این، واقعیت است که فرصت رهبری در عرصه­های ورزشی برای زنان بسیار محدود و اندک است، این در­حالی­است که پیشرفت­های حاصل­شده از مشارکت زنان در رقابت های ورزشی و کسب عناوین قهرمانی با روند افزایش بستر­سازی در استفاده از اعتبارات، امکانات و تجهیزات ورزشی مطابقت ندارد. این مهم نه تنها در ایران بلکه در کشورهای توسعه یافته هم دیده ­شده­ است و اگر آلمان را به عنوان یک مثال در نظر بگیریم، طبق اعلام کنفدراسیون ورزش­های المپیک آلمان، بیش از 10 میلیون دختر و زن عضو باشگاه­های ورزشی در سطح ملی هستند که تقریباً 40 درصد از اعضای عضو را تشکیل می­دهد و در ورزش­های رقابتی، 45 درصد ورزشکاران المپیکی آلمان زن هستند. با­این­حال، تنها 13 درصد از مربیان ملی و 16 درصد از پست­های رهبری در سازمان­های ورزشی آلمان توسط زنان اشغال شده است. در­حقیقت، اگرچه این اعداد بسیار مطلوب نیستند، اما آمار آلمان در بالاترین سطح طیف برابری قرار دارد. لذا، در این پژوهش سوال اصلی این است که موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران کدام اند؟

روش شناسی پژوهش

پژوهش حاضر به دلیل اینکه یکی از اهداف آن کمک به بهبود جایگاه زنان در ورزش است، از نظر هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری داده­ها به­صورت میدانی از نوع پیمایشی بود که به صورت آمیخته (کیفی - کمی) انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مدیران و کارکنان وزارت ورزش و جوانان، اساتید و دانشجویان دکتری رشته مدیریت ورزشی، مربیان و داوران بین­المللی و ورزشکاران حرفه­ای (عضو تیم ملی، قهرمان مدال آور مسابقات جهانی، آسیایی و بین المللی) بود؛ به­طوری­که در بخش کیفی تحقیق جامعه کلیه خبرگان و متخصصان آشنا به حوزه ورزش زنان در نظر­گرفته شد که شامل اساتید دانشگاه، نائب رئیسان فدراسیون­های ورزشی و مدیران زن شاغل در سازمان­های ورزشی کشور بودند. البته تعداد جامعه آماری با توجه به پراکندگی و وسعت مشخص نگردید. نمونه­گیری نیز در بخش کیفی به­صورت هدفمند انجام شد. پس از مصاحبه با 12 نفر، پاسخ مصاحبه­ها به اشباع نظری رسید و به منظوردقیق بودن مصاحبه تا 21 نفر ادامه داده شد. روش کیفی انجام پژوهش ،تحلیل مضمون بود که با اجرای پنل دلفی در گام اول از مصاحبه­های انجام­شده از جمع خبرگان 87 گویه استخراج شد که با بررسی و حذف تشابهات موجود در گام دوم پرسش­نامه­ای متشکل از 81 گویه به­صورت آن لاین در اختیار خبرگان قرار گرفت. در گام سوم 44 گویه اهمیت­دار استخراج گردید که در نهایت در نرم افزارMAXQDA  نسخه 20، هفت عامل(تم) فرعی برنامه­ریزی و سازماندهی؛ منابع مالی و بازاریابی؛ امکانات و تجهیزات؛ قوانین و مقررات؛ منابع انسانی؛ نظارت و کنترل و اطلاع­رسانی متشکل از 44 گویه به عنوان موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران شناسایی شدند. در گام دوم تحقیق(کمی) تایید این عوامل در جامعه بزرگتر صورت گرفت که از این رو پرسش­نامه محقق­ساخته برای اساتید و دانشجویان رشته مدیریت ورزشی و نایب رئیسان فدراسیون­های ورزشی و هیئت­های استانی و همچنین معاونین ورزش بانوان ادارات کل استانی و سایر مدیران زن و کارشناسان خبره، داوران و مربیان سطح بین­المللی و ورزشکاران حرفه­ای (عضو تیم­ملی و یا مقام­آور در مسابقات جهانی، آسیایی و بین­المللی) ارسال گردید، در این بخش نیز نمونه­گیری به صورت در دسترس انجام شد و از آنجا که تعداد جامعه آماری در دسترس نبود، حجم نمونه­ بر اساس منابع معتبر که به ازای هر سوال 5 تا 10 نفر توصیه می­شود، 394 محاسبه گردید که در نهایت بعد از یک ماه توزیع پرسش­نامه محقق­ساخته به­صورت آنلاین، 394 مورد پرسش­نامه جمع­آوری شد. در بخش آخر نیز ابزار پرسش­نامه با روش تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی و معادلات ساختاری، تاثیر 7 عامل استخراجی از 44 گویه مجدد سنجش شد. در این تحقیق برای سنجش روایی از سه روش روایی محتوایی، صوری و روایی همگرا استفاده گردید که نتایج حاکی از روایی پرسش­نامه بود و برای پایایی پرسش­نامه از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج هر دو روش نیز بیشتر از 70/0 است که حکایت از پایایی بالای پرسش­نامه دارد. انجام تحلیل داده­ها در این بخش و مدل­سازی ساختاری با استفاده از نرم­افزارSPSS  نسخه 25 و نرم­افزار LISREL نسخه 8/8 صورت گرفت.

 

یافته­های پژوهش

توصیف ویژگی­های جمعیت­شناختی در بخش کیفی

جدول1، نشان می­دهد که 86/42 درصد مشارکت­کنندگان در بخش کیفی پژوهش عضو هیئت علمی دانشگاه و 57/28 درصد مشارکت­کنندگان نیز رئیس یا نایب­رئیس فدراسیون بوده­اند، این درحالی است که 81/23 درصد مشارکت­کنندگان معاون وزارتی و یا مدیرکل استانی بوده­اند وتنها یک نفر معادل 76/4درصد مربی تیم­ملی بوده­اند.

جدول 1. توصیف ویژگی­های جمعیت­شناختی در بخش کیفی

متغیر

فراوانی

فراوانی نسبی

سمت

عضو هیئت علمی دانشگاه

9

86/42

رئیس / نایب رئیس فدراسیون

6

57/28

معاون وزارتی / مدیرکل استانی

5

81/23

مربی تیم ملی

1

76/4

تحصیلات

دکتری

17

95/80

کارشناسی ارشد

4

05/19

حوزه فعالیت

 

اجرایی

8

10/38

دانشگاهی

8

10/38

دانشگاهی و اجرایی

5

81/23

رشته تحصیلی

مرتبط با تربیت بدنی

19

48/90

نامرتبط با تربیت بدنی

2

52/9

توصیف ویژگی­های جمعیت­شناختی در بخش کمی

جدول 2، نشان می­دهد که 9/76 درصد زن بودند که وضعیت تاهل را 7/30 مجرد و 3/69 درصد متاهل اعلام کرده بودند. سایر اطلاعات در جدول آمده است.

جدول 2. جنسیت، وضعیت تاهل و سطح تحصیلات مشارکت­کنندگان در پژوهش

متغیر

فراوانی

فراوانی نسبی

جنسیت

مرد

91

1/23

زن

303

9/76

وضعیت تاهل

متاهل

121

7/30

مجرد

273

3/69

سطح تحصیلات

دیپلم

28

1/7

فوق دیپلم

14

6/3

لیسانس

119

2/30

فوق لیسانس

186

2/47

دکتری

47

9/11

نتایج به­دست آمده در بخش کیفی

براساس مصاحبه­های صورت­گرفته و نتایج تحلیل به­دست آمده در جدول 3 موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران در هفت مقوله فرعی و یک مقوله اصلی دسته بندی می­شوند.

جدول 3: کد گذاری گزینشی و نتایج تحلیل مضمون

گزاره های منطقی ( کدهای اولیه )

مقوله فرعی

مقوله اصلی

ردیف

 

کمبودتوجه به نقش کلیه ارگان­ها در امر برنامه­ریزی بخش ورزش زنان

برنامه­ریزی و سازماندهی

موانع ساختاری و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران

1

 

کمبودتوجه مدیران به نیازمندی­های رشد و توسعه ورزش بانوان

2

کمبودتوجه به مسائل آموزشی و تربیت نیروی انسانی ماهر در بخش زنان

3

 

مهاجرت ورزشکاران به دلیل نداشتن امنیت شغلی، مالی و اجتماعی

4

 

مقاومت در اعزام دختران و زنان به مسابقات برون­مرزی

5

 

تجربه کم حضور زنان در رقابت­های ملی و بین­المللی نسبت به مردان

6

 

کمبودتوجه به مقوله تیم داری در ورزش بانوان

7

 

کمبودبرگزاری اردوهای ورزشی برای دختران در کشورهای دیگر

8

 

تفاوت در ارزش­گذاری کسب عناوین قهرمانی بین دختران و پسران

منابع مالی و بازاریابی

9

 

کمبود حمایت­های مالی بخش­خصوصی از فعالیت­های ورزشی بانوان

10

 

تفاوت در پاداش­ها و تنظیم مبلغ قرار­دادهای ورزشی ورزشکاران زن و مرد

11

 

تفاوت جذابیت ورزشی زنان و مردان عامل مؤثر بر جذب اسپانسر

12

 

بالا بودن هزینه­های دریافت خدمات یا خرید کالاهای ورزشی برای خانواده­ها

13

 

کمبودتوجه به سهم زنان از بازار ورزشی برای تولید محصولات یا ارائه خدمات ورزشی

14

 

محدود بودن اعتبارات دربخش ورزش زنان و کمبودتوزیع عادلانه منابع

15

 

کمبود تکنولوژی و ضعف در سیستم فناوری اطلاعات

امکانات و تجهیزات

16

 

تخصیص نابرابر امکانات و تجهیزات برای زنان در مقایسه با مردان مانند توزیع نامناسب سانس­های ورزشی

17

 

کمبود امکانات لازم برای غنی­سازی اوقات فراغت زنان

18

 

کمبود اماکن و فضاهای ورزشی اختصاصی بانوان

19

 

قوانین وضع شده درباره حقوق اجتماعی زنان مانند نیاز به اجازه همسر برای خروج از کشور

قوانین و مقررات

20

 

برخی قوانین محدود­کننده وضع­شده در شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور

21

 

مقاومت در اصلاح قوانین و مقررات محدود­کننده ورزش بانوان

22

 

کمبود دعوت نماینده زن در برخی جلسات و کمیسیون­های تصمیم­گیری

منابع انسانی

23

 

کمبود استفاده از نخبگان­ورزشی زن در جایگاه­های مدیریتی

24

 

کمبوداستفاده از تجربه پیشکسوتان­ورزشی و فراموش­کردن آنها

25

 

سهم اندک زنان از پست­های مدیریتی

26

 

کمبودتوجه به مساله بازنشتگی ورزشی به­خصوص در زنان

27

 

ضعف در دانش و تخصص مدیران و مسئولان حوزه ورزش

28

 

کمبود نیروی انسانی متخصص و حرفه­ای در بخش ورزش زنان

29

 

رویکردهای رهبری و مدیریتی محدود­کننده مدیران در مورد ورزش زنان

30

 

کوتاه­بودن عمر مدیریتی در ورزش کشور

31

 

کمبودتوجه به برنامه­ریزی مبتنی بر نیازسنجی و آمایش سرزمینی در حوزه ورزش

32

 

کمبودتلاش کافی مدیران ارشد ورزشی در متعاقد ساختن مدیران سیاسی کشور

33

 

مناسب نبودن شاخص­های ارزیابی­عملکرد در حوزه ورزش بانوان

نظارت و کنترل

34

 

کمبود سیستم مناسب نظارت و کنترل بر اجرای قوانین و مقررات در اجرای برنامه راهبردی ابلاغی

35

 

سهم اندک زنان و دختران از مشارکت­های ورزشی (همگانی)

36

 

استفاده از زنان در پست­های غیر راهبردی

37

 

محدود­بودن ساختار و تشکیلات سازمان­های ورزشی مرتبط با ورزش زنان

38

 

دولتی­بودن ساختار ورزشی کشور

39

 

کمبودتوجه به نقش رسانه­های گروهی در انتصاب بانوان

اطلا­ع­رسانی و رسانه

40

 

کمبودتوجه به قابلیت نمایش رسانه­ای فوق­العاده جذاب در ورزش

41

 

وجود قوانین و ملاحظات سختگیرانه در پوشش رسانه­ای ورزش زنان

42

 

سهم اندک و محدود ورزشکاران دختر و زن از پوشش رسانه­ای

43

 

نبود شبکه اطلاع­رسانی ویژه ورزش بانوان

44

 

           

موانع ساختاری رشد و توسعه ورزش زنان در ایران (تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی)

نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد مقدار آماره KMO برابر با 91/0 است که بالاتر از معیار حداقل 5/0 است. بنابراین، اندازه نمونه برای تحلیل عاملی کافی است. همچنین، آزمون بارتلت نیز معنی­دار گزارش گردید (0001/0=p، 1/20107=2χ)؛ یعنی، همبستگی بین متغیرها به طور معنی­داری از صفر متفاوت است.

نتایج تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم با نرم افزار لیزرل در جدول 4 و شکل 1 و 2 نشان داد که مقادیر بارهای عاملی همه آیتم­های مربوط موانع ساختاری بالاتر از 5/0 است که نشان­دهنده این است که همه بارهای عاملی از قدرت تبیین خوبی برخوردار هستند و قدر مطلق مقادیرT بالاتر از 96/1 می­باشند که نشان­دهنده این است که سوالات در سنجش متغیر از اعتبار کافی برخوردار­اند.

جدول 4: بارهای عاملی هر آیتم برای موانع ساختاری رشد و توسعه ورزش زنان در ایران

کد سوالات

عامل 1

(برنامه­ریزی و سازماندهی)

عامل 2

(منابع مالی)

عامل 3

(امکانات و تجهیزات)

 

عامل 4

(قوانین و مقررات)

عامل 5

(منابع انسانی)

عامل 6

(نظارت و کنترل)

عامل 7

(اطلاع­رسانی)

مقادیر T

 

۴۳

۷۸/0

-

-

-

-

-

-

-

44

۸۶/0

-

-

-

-

-

-

۱/۱۹

۸۴/0

-

-

-

-

-

-

۶/۱۸

۴۷

۸۷/0

-

-

-

-

-

-

۳/۱۹

۸۶/0

-

-

-

-

-

-

۲/۱۹

۵۰

۸۰/0

-

-

-

-

-

-

۳/۱۷

۵۱

-

۸۱/0

-

-

-

-

-

-

۵۲

-

۸۵/0

-

-

-

-

-

۸/۱۹

-

۸۸/0

-

-

-

-

-

۷/۲۰

-

۷۵/0

-

-

-

-

-

۷/۱۶

-

۸۲/0

-

-

-

-

-

۷/۱۸

-

۸۶/0

-

-

-

-

-

۰۹/۲۰

۵۹

-

-

۸۵/0

-

-

-

-

-

۶۰

-

-

۹۲/0

-

-

-

-

۰۸/۲۳

61

-

-

۷۹/0

-

-

-

-

۸/۱۸

۶۲

-

-

-

۸۶/0

-

-

-

-

۶۳

-

-

-

۸۹/0

-

-

-

۲/۲۲

64

-

-

-

۸۵/0

-

-

-

۹/۲۲

-

-

-

-

۷۹/0

-

-

-

۶۶

-

-

-

-

۹۰/0

-

-

۲/۲۱

-

-

-

-

۹۱/0

-

-

۵/۲۱

۷۰

-

-

-

-

۸۸/0

-

-

۵/۲۰

72

-

-

-

-

۸۳/0

-

-

۹/۱۸

-

-

-

-

۷۵/0

-

-

۵/۱۶

۷۵

-

-

-

-

۷۸/0

-

-

۳/۱۷

۷۷

-

-

-

-

-

۸۲/0

-

-

78

-

-

-

-

-

۸۲/0

-

۲/۱۸

۸۰

-

-

-

-

-

۸۹/0

-

۶/۱۹

۸۲

-

-

-

-

-

-

۹۱/0

-

-

-

-

-

-

-

۹۱/0

۴/۲۹

-

-

-

-

-

-

۸۷/0

۱/۲۶

-

-

-

-

-

-

۸۷/0

۳/۲۶

آلفا کرونباخ

92/0

91/0

83/0

86/0

92/0

84/0

92/0

-

جدول 5، شاخص­های نیکویی برازش RMSEA، مجذور کای اسکوئر NNFI، CFI، IFI، SRMR را نشان می­دهد. همانگونه که مشاهده می­کنید، بیشتر شاخص­ها قابل قبول هستند و تحلیل عاملی تاییدی از مدل پیشنهادی حمایت می­کنند. بنابراین، عامل برنامه­ریزی و سازماندهی (آیتم­های 43-44-46-47-49-50)؛ عامل منابع مالی و بازاریابی (آیتم­های 51-52-53-54-56-57)؛ عامل امکانات و تجهیزات (آیتم­های 59-60-61)؛ عامل قوانین و مقررات (آیتم­های 62-63-64)؛ عامل منابع­انسانی (آیتم­های 65-66-68-70-72-73-75)؛ عامل نظارت و کنترل (آیتم­های 77-78-80) و عامل اطلاع­رسانی (آیتم­های 82-83-84-86) به عنوان موانع ساختاری رشد و توسعه ورزش زنان در ایران شناسایی شده­اند.

جدول 5: شاخص­های برازش نیکویی برازش

شاخص ها

مقدار

مقدار قابل قبول

تفسیر

خی-دو

0001/0=p

۵/۱۵۶۸=2χ

معنی­دار باشد

کمتر از 05/0 است پس معنی­دار می­باشد

df/2χ

۱/۳

مقادیر بین 1 تا 3

نسبتاً قابل قبول است

RMSEA

079/00

مقادیر کمتر از ۰8/0

قابل قبول است

NFI

89/0

مقادیر بین 90/0 تا 95/0

تقریباً قابل قبول است

NNFI

90/0

مقادیر بین 90/0 تا 95/0

قابل قبول است

CFI

90/0

مقادیر بین 90/0 تا 95/0

قابل قبول است

IFI

۹0/0

مقادیر بین 90/0 تا 95/0

قابل قبول است

SRMR

05/0

زیر 08/0

قابل قبول است

در نهایت، نتایج آلفا کرونباخ در جدول 4، نشان داد که مقادیر آلفا برای عامل برنامه­ریزی و سازماندهی برابر با 92/0، برای عامل منابع مالی و بازاریابی برابر با 91/0، برای عامل امکانات برابر با 83/0، برای عامل قوانین برابر با 86/0؛ برای عامل منابع­انسانی برابر با 92/0، برای عامل کنترل و نظارت برابر با ۸4/0، برای عامل­اطلا‌ع‌رسانی برابر با 92/0 می­باشند. همه مقادیر از مقدار 7/0 بالاتر هستند. بنابراین، عامل­ها از همسانی درونی قابل قبولی برخوردار هستند.

شکل 1: بارهای­عاملی گویه­ها روی هر عامل در مدل پیشنهادی موانع ساختاری رشد وتوسعه جایگاه زنان در ورزش ایران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 شکل 2: مقادیر-T گویه­ها روی هر عامل در مدل پیشنهادی موانع ساختاری رشدو توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران

بحث و نتیجه­گیری

در بسیاری از جوامع حتی جوامع توسعه­یافته و مدرن جایگاه اجتماعی زنان به مراتب بالاتر از کشورهای اسلامی است و فرصت­های زنان برای مشارکت در رویدادهای بین­المللی و جهانی به مراتب کمتر از مردان می­باشد(فرزادفر، گنجی و بهرامی،1400: 3 ). زنان ارتباط مستقیمی با زندگی نیمی از افراد جامعه پیدا می­کنند و به عنوان گروهی که سهم مهمی در توسعه جامعه دارند، باید از سلامت کامل برخوردار شوند، چراکه سلامت هریک از اعضای جامعه به ویژه زن مستقیماً بر تصویر کلی سلامت خانواده تاثیر می­گذارد (فیروزبخت، ریاحی، و تیرگر،1396 :4).

در دنیای امروز شاید هیچ رشته ورزشی که زنان در آن همکاری نورزند یا آن که ورزش ویژه­ای برای زنان تلقی شوند یافت نگردد، ولی میزان این مشارکت در هر رشته ورزشی و هر کشور تفاوت دارد. فرهنگ یا قانون­های بعضی از کشورها (بیشتر کشورهای اسلامی) محدودیت­هایی را برای حضور زنان در برخی از رشته­ها به­همراه دارد که همین موضوع میزان مشارکت و علاقه آنان در بعضی از رشته­های ورزشی را تحت شعاع قرار داده ­است. حتی در بحث مدیریت و رهبری نیز زنان همچنان تا حد زیادی از حوزه تصمیم‌گیری و رهبری ورزش، از جمله در سطح پایه، به حاشیه رانده شده‌اند. چالش­های ساختاری از طریق هنجارهای تبعیض­آمیز، ارزش­ها و شیوه­های نهادی در نحوه «انجام» ورزش، هنوز گزینه­ها و فرصت­های زنان را محدود می­کند. شکاف‌های ظرفیتی که حاصل این تبعیض و سرمایه‌گذاری کم هستند موجب می­شوند که گاهی زنان کمتر از مردان از آموزش، شبکه‌ها یا منابع مورد نیاز برای تبدیل­شدن به رهبران مؤثر برخوردار شوند(انجمن ورزش و توسعه[16] ، 2020). در این پژوهش نیز نتایج نشان داد که هفت عامل برنامه­ریزی و سازماندهی، منابع مالی، امکانات و تجهیزات، قوانین و مقررات، منابع انسانی، نظارت و کنترل و عامل رسانه­ها و اطلا­ع­رسانی عواملی هستند که به عنوان موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران می­باشند و گویای محدودیت­های اعمال­شده در بخش­های مختلف و به اشکال متفاوت می­باشند و تاثیر منفی معناداری بر جایگاه زنان در ورزش ایران داشته ­اند.

 در عامل برنامه­ریزی و سازماندهی مشخص شد که در ساختارهای موجود، به نیازمندی­های رشد و توسعه ورزش بانوان درتمام عرصه­های ورزشی مانند مسائل آموزشی و تربیت نیروی انسانی ماهر، مقوله تیم­داری، امنیت شغلی، مالی و اجتماعی و... توجه مناسبی نمی­شود، با این حال، تعداد فزآینده‌ای از نمونه‌های مثبت از آنچه می‌تواند برای رفع یا غلبه بر این موانع در صورت وجود تعهد انجام داد، وجود دارد، مانند تغییر تعادل جنسیتی موجود در زمان برنامه­ریزی، سازماندهی، رهبری و تصمیم‌گیری در ورزش که بسیار چالش برانگیز است. در واقع، با ایفای نقش رهبری زنان در ورزش، نه تنها مهارت­ها افزایش می­یابد، بلکه مشارکت سایر زنان و دختران جوان را نیز افزایش می­دهد و هراندازه زنان با استعداد که منبعی باورنکردنی برای هر سازمان و هئیت ورزشی هستند، مورد حمایت و ارزشگذاری قرار گیرند، موضوع پایداری و فرهنگ و صنعت ورزشی­نیز پر­رونق می­گردد. البته تغییر محیط کار بر روی چالش­های ساختاری و تغییرات اساسی در فرآیندها و هنجارهای سازمانی بسیار مورد نیاز به نظر می­رسد. نتایج این بخش از تحقیقات از آن جهت که مسئله توانمند­سازی مدیران زن را در نتیجه توجه مدیران ارشد به تعمیم عدالت جنسیتی در توزیع کرسی­های تصمیم­گیری مرتبط دانست و تاکید داشت که ورزش­های تیمی و رهبری تیم­های ورزشی بانوان توسط زنان می­تواند به ارتقای سطح دانش و مهارت و نمو برنامه­ریزی­های مبتنی بر نیازسنجی بپردازد، با نتایج دهکردیان­نژاد و نوبخت رمضانی (1399) و آلی و بریز (2018) همسو بود و از آن جهت تفاوت داشت که نواقص اجرای برنامه­ریزی و سازماندهی­ در این پژوهش بیشتر مورد تاکید بود و نشان داد که زنان در رأس قدرت برای مشکلات خود تصمیم­گیر نیستند و این غیبت زنان در سازمان­ها موجب می شود نیازها و اولویت‌بندی مسائل در برنامه­ریزی و سازماندهی ورزش زنان کمتر در نظر گرفته ویا گاها موارد کم اهمیت در اولویت اهداف برنامه­ریزی قرار گیرد. در نتیجه در مواردی که زنان غایب هستند، چگونه می­توان زنان را تشویق کرد، زمانی که هیچ ظرفیتی برای دعوت یا مشارکت ندارند، این همچنین به این معنی­است که چنین کاری توسط مردانی مدیریت و اجرا می­شود که بدون تجربه مستقیم سعی در حل مشکلات ورزش زنان دارند. آنها همچنین در نتیجه شرطی­شدن و اجتماعی­شدن خود دیدگاه­های متفاوتی خواهند داشت و به احتمال زیاد شدت و تأثیر موانعی را که زنان با آن مواجه می­شوند دست کم می­گیرند. همچنین مشخص شد در امر برنامه­ریزی و سازماندهی توجه مناسبی به بستر سازی جهت امنیت شغلی برای زنان شاغل در سازمان­های ورزشی از حیث وقفه­هایی که به دلیل نقش­های مادری و غیره دارند و به­خصوص برای مربیان ورزشی زن وجود ندارد. لذا انتظار می­رود در امر برنامه­ریزی و سازماندهی به جایگاه اجتماعی زنان و دختران، تیم داری در سطوح پایه و برگزاری مسابقات و اردوهای ورزشی مدون در سطح قابل قبول با رعایت استانداردهای بین­المللی و دیگر موارد ساختاری توجه مناسبی شود.

در عامل منابع مالی و بازاریابی مشخص گردید که در ایران تفاوت در ارزشگذاری در زمینه کسب عناوین قهرمانی، تاثیر جذابیت ورزشی برتر مردان در جذب حامی مالی، حمایت محدود بخش­خصوصی، کمبود توجه به سهم زنان از بازار ورزشی و همین­طور اعتبارات محدود و عادلانه­نبودن توزیع منابع بر محدود­شدن سیر تحول و رشد و توسعه ورزش زنان مؤثر است و از آنجا­که درآمدهای ورزش نخبگان بر سه پایه اصلی حق پخش تلویزیونی، حضور در روز رویداد و حمایت مالی استوار است و حق پخش تلویزیونی بزرگترین منبع درآمد برای صاحبان اصلی رقابت­های ورزشی محسوب می­شود، ورزش زنان در تلویزیون باید تعداد زیادی از بینندگان را جذب کند تا درآمد قابل توجهی ایجاد کند. خوشبختانه، جذابیت بازار انبوه ورزش­های تلویزیونی زنان در رشته­های مختلف ورزشی در جهان به طور مکرر نشان داده شده است، اگرچه پوشش آن نسبت به ورزش مردان نادر است. البته ارزش جهانی حامیان مالی ورزشی 9/44 میلیارد دلار در سال می­باشد که ورزش زنان کسری از این مقدار است (ویلسون[17]، 2019: 59)،  اما تماشاگران قوی و روز مسابقه تلویزیون، حامیان مالی بیشتری را تشویق می­کنند تا ورزش زنان را در نظر بگیرند. نتایج این بخش از تحقیقات از آن جهت با نتایج شعبانی، رضوی و هادوی (1398)، میرشکاران، بحرالعلوم و باقری (1398)، مرادی کمره (1398)و موسوی راد، فراهانی و بیات (1395) همسو بود که تمامی این پژوهش­ها به بررسی موانع و مشکلات ورزش بانوان پرداخته و نبود حمایت مالی را یکی از عوامل محدود­کننده دانسته­اند؛ اما در این پژوهش توزیع نابرابر یک عامل مهم مداخله­گر شناخته شده است. لذا پیشنهاد می­شود کل صنعت ورزش شامل فدراسیون‌ها، لیگ‌ها، تیم‌ها، حامیان مالی و تنظیم‌کننده‌ها بر مبنای پایداری در ایجاد فرصت‌های بیشتر برای ورزش زنان و اثبات ارزش تجاری خود سرمایه‌گذاری کنند، چراکه نوپا بودن بازار ممکن است باعث شود که ورزش زنان ارزش پولی بهتری نسبت به ورزش­های مردانه داشته باشد و با افزایش علاقه یه حمایت مالی، حقوق تیم‌های زنان به‌طور فزاینده‌ای به‌جای انباشته شدن با تیم مردان، به‌صورت جداگانه فروخته شود. این مسئله در جهان نیز مورد توجه است؛ بطوری که انتظار می­رود تا زمان برگزاری مسابقات بعدی جام جهانی فوتبال زنان در سال 2023، همه تیم‌های زنان حداقل یک قرارداد حمایت مالی متمایز از تیم‌های مردان داشته باشند(رای[18]، 1:2020).

از دیگر نتایج به­دست آمده در این پژوهش می­توان به عامل امکانات و تجهیزات اشاره کرد. این عامل مشخص گردید که عادلانه­نبودن تخصیص و محدود­بودن امکانات و تجهیزات در جهت غنی­سازی اوقات­فراغت و همچنین محدود­­بودن زیرساخت­های ورزشی و اماکن و فضاهای ورزشی اختصاصی بانوان اثر قابل توجهی بر رشد و توسعه ورزش زنان در ایران و تعمیم عدالت جنسیتی در مشارکت آنها در عرصه­های ورزشی داشته است. دراین زمینه می­توان­ به گزارشی از اسپورت انگلیس اشاره کرد که نشان داد ورزش زنان و دختران عموماً در سطح پایه سرمایه­گذاری کمتری دریافت می­کند و با محدودیت­های بیشتری از جمله عدم­دسترسی به تجهیزات، حمل و نقل و مربیگری و امکانات ایمن و دلپذیر روبه­رو هستند. البته در ایران نیز این مهم مورد تاکید است که جامعه منابع و امکانات بیشتری در اختیار مردان می­گذارد و گذاشته ­است و مردان را بیشتر به سمت ورزش و سایر فعالیت­های اجتماعی سوق می­دهد(طالب­پور، نظری­آزاد و کاشانی،1398: 24). نتایج این بخش از تحقیقات با یافته­های شعبانی، رضوی و هادوی (1398) ، میرشکاران، بحرالعلوم و باقری (1398) ، مرادی کمره (1398) و فرسیته،جندر،دول و بامبریدگه (2019) از این نظر همسو بود که در تمامی پژوهش­های مذکور به وجود تبعیض و توزیع نابرابر امکانات و تجهیزات بین مردان و زنان ورزشکار اشاره شده­ است. بنابراین رسیدگی به تبعیض در ورزش می‌تواند با دسترسی بهتر، سرمایه‌گذاری و تغییر هنجارهای اجتماعی-فرهنگی آغاز شود. البته تغییر در محیط ساخته­شده و ارائه تسهیلات ورزشی برای عموم می­تواند یکی از رویکردها باشد.

در عامل قوانین و مقررات نیز مشخص گردید قوانین وضع­شده درباره حقوق اجتماعی زنان و برخی قوانین شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور نقش منفی تاثیرگذاری بر رشد و توسعه ورزش زنان در ایران دارد. نتایج این بخش از تحقیقات نیز با یافته­های اسدی، تجاری و نیک­آیین(1400) و کشکر و قاسمی (1398) همسو بود.لذا آنچه در حوزه توسعه و حمایت از وزرش زنان در بخش قوانین و مقررات مشاهده می­شود، نیازمند بازنگری اساسی در توسعه ضمانت اجرایی این قوانین است. بنابراین راهکار برون­رفت از این وضعیت نیازمند بررسی جامع قوانین و مقررات در حوزه ورزش زنان می­باشد و اصلاح و بهبود آن به ویژه با توجه به الزامات جدید ملی و بین­المللی در حوزه ورزش نیازمند به­روزرسانی است. بدیهی است که اصلاح و وضع قوانین جدید بدون وجود ضمانت اجرایی از کارآمدی الزام برخوردار نخواهد بود و اگرچه در قوانین جمهوری اسلامی بسیار بر رعایت حقوق برابر زنان و مردان در همه حوزه­ها تاکید شده، اما متأسفانه آنچه در عمل شاهدیم، نابرابری آشکار است.

 در عامل منابع انسانی نیز نتایج به­دست آمده نشان داد حضور کم رهبران زن در سازمان­های کاری مشکل­ساز شده ­است و ضعف در دانش و تخصص مدیران و مسئولان حوزه ورزش و رویکردهای محدود­کننده رهبری و مدیریتی آنها در مورد ورزش زنان استفاده از این پتانسیل را تحت شعاع قرارداده است- حتی زمانی که مدیران­ارشد با رویکردهای توسعه­ای ورزش زنان در جایگاه­های تصمیم­گیری قرار می­گیرند به­دلیل کوتاه­بودن عمرمدیریتی­شان نمی­توانند در توسعه زیرساخت­های اختصاصی حوزه ورزش بانوان و تیم­سازی در سطوح پایه موفق عمل نمایند. نتایج این بخش از تحقیقات با نتایج دهکردیان­نژاد و نوبخت رمضانی (1399)، مهدی زاده، عبدوی و افشاری (1398)، شیرزاد ملاباشی، فراهانی و اسد (1396)، موسوی­راد، فراهانی و بیات (1395) و آلی و بریز (2018) از آن جهت شباهت داشت که ضعف در دانش و تخصص و رهبری محدود­کننده از مهمترین عوامل مرتبط با منابع انسانی محسوب شده است و با نتایج تحقیقات سوانسون، بیلزبری، کنت، اسکینر و مولر (2020) نیز از آن جهت متفاوت بود که در پژوهش فوق ضمن اشاره به موانع در این بخش به عنوان یک مقوله مهم در رهبری­، صرفا به تاثیر نظریه­های رهبری ضمنی بر انتخاب رهبران زن پرداخته­ است. لذا توجه مستمر به موضوع رهبران زن در محیط‌های اداری و میادین رقابتی ورزش توصیه می‌شود، زیرا این جمعیت همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد و در نتیجه مشکلات و چشم­اندازهای جدیدی را برای مدیران آینده به همراه خواهد داشت.

در عامل نظارت و کنترل از موانع ساختاری مشخص شده که سیستم نظارت و کنترل بر اجرای قوانین و مقررات و اجرای برنامه راهبردی ابلاغی در ورزش مناسب عمل نمی­کند؛ به­طوری که موجب ­شده زنان و دختران در مشارکت­های ورزشی (همگانی و قهرمانی) سهم اندکی داشته­باشند. نتایج این بخش از تحقیقات با نتایج شعبانی، رضوی و هادوی (1398)و فرسیته، جندر، دول و بامبریدگه (2019) از آن جهت همسو بود که نظارت و کنترل بر سهم بانوان در توزیع اعتبارات فدراسیون­ها، هیئت­ها و ادارات ورزش و جوانان، به عنوان مؤثرترین عامل مورد توجه قرار گرفت. نتایج پژوهش در این بخش نشان­دهنده ناکارآمدی سیستم نظارتی موجود بود و به نظر می­رسد این وظیفه کنترل و نظارتی وزارت ورزش و جوانان به خوبی انجام نگرفته است و از دیدگاه مدیران و مسئولان برای توسعه تربیت بدنی و ورزش بانوان، باید بیش از دیگر عوامل ساختاری و مدیریتی، بر هزینه­کرد و سهم بانوان در توزیع اعتبارات فدراسیون­ها، هیئت­ها و ادارات ورزش و جوانان، نظارت و کنترل صورت گیرد. لذا پیشنهاد می­شود علاوه بر تصویب و ابلاغ سهم حداقلی بانوان از اعتبارات به فدراسیون­ها، هیئت­ها و ادارات کل ورزش و جوانان و کلیه زیرمجموعه­های آنها، برنامه نظارتی و کنترلی دقیق و عینی در این زمینه ابلاغ و دلسوزانه بر اجرای آن تدابیر لازم اندیشیده شود.

در عامل اطلاع­رسانی و رسانه­ها مشخص شد که عواملی چون کمبودتوجه به نقش رسانه­های گروهی در ارتقای سطح فرهنگ گرایش به انتصاب بانوان، وجود قوانین و ملاحظات سختگیرانه در پوشش رسانه­ای ورزش زنان، کمبودتوجه به نقش نمایش رسانه­ای فوق­العاده جذاب ورزش در توسعه جایگاه اجتماعی زنان و دختران و نبود شبکه اطلاع­رسانی ویژه ورزش بانوان نقش منفی تاثیرگذاری بر رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران دارد. نتایج این بخش از تحقیقات با یافته­های کشکر و قاسمی (1398) به دلیل اینکه توجه به اسناد بالادستی و اجرای قوانین و مقررات وضع­شده نیازمند نظارت و ارزیابی دقیق و درست است، همسو بود و با نتایج تحقیقات حمیدپور و شتاب بوشهری (1394) به دلیل اینکه به بحث نقش رسانه­های ورزشی پرداخته و بازنگری در نقش آنان به عنوان ناظرین بر اجرای تعهدات سازمان ورزشی اشاره کرده نا همسو بود. لذا توصیه می­شود صدا و سیما به سرمایه­گذاری در ورزش بانوان ادامه دهد، چراکه رویدادهای زنان ممکن است به ویژه برای پخش‌کننده‌های خدمات عمومی در بازارهایی که دیگر قادر به رقابت موفقیت‌آمیز برای حقوق ورزش­های نخبه مردانه نیستند، جذاب باشد. این بخش می،­تواند مهمترین دغدغه زنان و دختران ما را مرتفع نماید و زمانی موفق عمل خواهد کرد که ما نیروی انسانی و تیم­های ورزشی شاخص در بخش زنان را حفظ و رشد دهیم زیرا شناسایی فوری برند را فراهم می­کند و همچنین می­تواند دسترسی فوری به امکانات را نیز رقم بزند؛ به­طوری که می­توانند رقابت­های موجود را تکرار کنند، مانند دربی­های محلی و مسابقات منطقه­ای.

در جمع­بندی نهایی از نتایج پژوهش فوق،  آن چه لازم است در رابطه با ورزش زنان در ساختار مورد توجه قرار گیرد آن است که اگر زنان و دختران ما در عرصه­های ورزشی خود تصمیم­گیر و رهبر باشند می­توانند برای توسعه و پیشرفت خود با انگیزه قدم بردارند. ورزش زنان نه فقط از نظر مالی، بلکه از نظر آنچه که نشان­دهنده برابری جنسیتی است، دارای ارزش بالقوه بسیار زیادی است و برای اینکه ورزش بانوان به حداکثر پتانسیل خود دست یابد، نیاز به اقدام همه­ طرف­های ذینفع می­باشد. لذا پیشنهاد می­گردد درکنار توسعه زیرساخت­ها و ارائه تسهیلات ویژه، مدیران و مسئولان ارشد یک تحقیق میدانی از سازمان­های ذیربط در حوزه ورزش انجام دهند و میزان تحقق اهداف تبیین­شده ابلاغی مراجع بالادستی توسط زنان و مردان را مقایسه و راستی آزمایی نمایند. البته در این بین اعتماد به توانمندی زنان و استفاده از آنان در جایگاه­های تصمیم­گیری می­تواند بخش اعظم تبعیض­ها را کاهش دهد و به نظر­می رسد بهتر است مدیران، مسئولان و پژوهشگران بحث حمایت‌های مالی و حقوق تلویزیونی زنان و مردان را جدا از هم تعریف کنند تا ورزش زنان به خودی خود ارزشمند شود و در نتیجه سرمایه‌پذیرتر گردد. علاوه بر این، دست­اندرکاران تیم‌های ورزشی زنان و ورزشکاران باید از انعطاف‌پذیری بیشتری در ایجاد حضور دیجیتال و روابط با هواداران داشته باشند و از طریق رسانه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های پخش جریانی، رابطه‌ای یک به یک با طرفداران ایجاد کنند. یکی دیگر از مواردی که می­تواند مفید باشد، بررسی اهمیت  برگزاری رویدادهای مهم در بخش بانوان در بزرگترین استادیوم­های موجود است، چراکه موجب می­شود حامیان مالی از فرصت شگفت­انگیز خود در ورزش بانوان استفاده کنند. البته تغییر زمان می­برد و ممکن است یک دهه یا حتی یک نسل طول بکشد تا ورزش زنان به پتانسیل کامل خود دست یابد، اما وعده آن برای ارائه ارزش به حامیان مالی، سرمایه گذاران، هواداران و خود ورزشکاران و تیم­ها روز به روز واضح­تر می­شود و ما مشتاقانه منتظر جهانی هستیم که در آن ورزش زنان از همه نظر وضعیتی کاملاً برابر با مردان داشته باشد.

 

  • منابع

    • اسدی، ندا؛ تجاری، فرشاد و نیک آیین، زینت. (1400). «بررسی تحلیلی قوانین کشور در حوزه فعالیت‌های ورزشی زنان». نشریه مدیریت ورزشی. (2)13، صص 565- 580.
    • تاج­مزینانی، علی اکبر و یاسری، زینب. (1392). «بررسی سیاست­گذاری اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران».فصلنامه علمی- پژوهشی مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان سابق). .(59)، صص58-157.
    • جعفری، الهام؛ شریفی فر، فریده و علم، شهرام. (1398). «نقش‌آفرینی زنان در مدیریت ورزش کشور با رویکرد آینده‌پژوهی».مطالعات مدیریت ورزشی، 38-17، (58)11.
    • حمید­پور، هاله و شتاب­بوشهری، سید­ناهید. (1394)." نقش رسانه­های جمعی در توسعه ورزش قهرمانی بانوان از دیدگاه اداره کل ورزش وجوانان استان خوزستان".فصلنامه علمی مدیریت ارتباطات در رسانه­های ورزشی، 60-48، (4)2.
    • خسروی زاده، اسفندیار؛ الهی، علیرضا ؛ بهرامی، علیرضا؛ حقدادی، عابد و نستوهی، تییام. (1392). "مشکلات مربیان زن: مطالع های دربارۀ هیئت های ورزشی اراک ". دوفصلنامه پژوهش در مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی سال هفتم (پانزدهم پیاپی)، شماره 13( 29 پیاپی).
    • دهکردیان­نژاد، معصومه؛ نوبخت رمضانی، زهرا و محمدیان، فریبا. (1399). "طراحی و تبیین مدل توانمندسازی حرفه‌ای مدیران ورزشی زن" نشریه مطالعات مدیریت ورزشی،.doi: 10.22089/smrj.2020.8689.296
    • شیرزاد ملاباشی، شیرین؛ فراهانی، ابوالفضل و اسد، محمد­رضا. (1396). «عوامل مؤثر در انتصاب زنان در پست‌های مدیریتی وزارت ورزش و جوانان».مدیریت و توسعه ورزش.51(1) ، صص 6-37،.
    • شعبانی، اکرم؛ رضوی، سیدمحمد­حسین و هادوی، فریده. (1398). «تدوین الگوی ساختاری تحلیلی توسعه ورزش قهرمانی زنان». پژوهش­های معاصر در مدیریت­ورزشی. 9(18 )، صص 53-64.
    • طالب­پور، اکبر؛ نظری آزاد، معصومه و کاشانی، مجید. (1398). «تحلیل جامعه­شناختی از نابرابری جنسیتی در ورزش( از منظر زنان ورزشکار قهرمان ملی)». فصلنامه علمی- پژوهشی زن و جامعه. (40)10، صص316-289.
    • فرزادفر، منا؛ گنجی، فرید و بهرامی، شهاب. (1400). «شناسایی پیامدهای اجتماعی و فرهنگی موفقیت زنان ورزشکار مسلمان در رویدادهای ورزشی بین­المللی». مدیریت ورزشی (حرکت). 13(3 )، صص 767-781. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=578746
    • فیروزبخت، مژگان؛ ریاحی، محمدحسین و تیرگر، آرام. (1396). «بررسی عوامل مؤثر بر سلامت اجتماعی زنان: یک مطالعه مروری در مجلات فارسی». سلامت اجتماعی. 4(3)، صص 190-200. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=303855
    • کشکر، سارا و قاسمی، حمید. (1399). «میزان همخوانی اسناد بالادستی ملی با وظایف و اهداف سازمان‌های ورزشی و رسانه‌های جمعی در زمینه توسعه ورزش بانوان ایران».مطالعات مدیریت ورزشی. (62)12، صص 111-.
    • مرادی­کمر، مهناز. (1398). «مدل‌سازی عوامل مؤثر بر ایجاد انگیزه مشارکت زنان در فعالیت‌های ورزشی». رساله دکتری مدیریت ورزشی، دانشگاه تهران.
    • میرشکاران، زهره؛ بحرالعلوم، حسن و باقری، هادی. (1398). «بررسی عوامل مؤثر بر توسعه ورزش قهرمانی زنان ایران».پژوهش­های معاصر در مدیریت ورزشی. (18)9، 1-14.
    • مهدی­زاده، اکرم؛ عبدوی، فاطمه و افشاری، مصطفی. (1398). «نظریه سقف شیشه‌ای در حوزه ورزش بانوان: مقایسه تطبیقی و ارائه یک مدل کمی».مدیریت منابع انسانی در ورزش. 59(1)، صص7-45.
    • موسوی راد، سیده طاهره؛ فراهانی، ابولفضل و بیات، پریوش. (1395). «اولویت­بندی موانع مدیریت زنان در ورزش به روش تحلیل سلسله مراتبی».فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش­های کاربردی در مدیریت ورزشی. (1)5 صص.111-119.
    • Alexandru, Arba. (2021). Number of athletes competing at the Tokyo 2020 Olympics in Japan as of July 2021 by gender”. https://www.statista.com/statistics/1254529/japan-number-athletes-competing-tokyo-2020-olympics-by-gender/#statisticContainer
    • Aly, Ezzeldin R. & Breese, Kathryn. (2018). The Representation of Women in USA Sports." Sports Administrative, and Team Sports Leadership”.European Scientific Journal, ESJ, 14(5), 55. https://doi.org/10.19044/esj.2018.v14n5p55.
    • Enoch, Opanin Gyamfi; & Fosuah, Joyce & Agyedu, Gilbert Osei. (2017). Causes and Effects of ‘Glass Ceiling’ for Women in Public Institutions of the Ashanti Region”. International Journal of Business and Management. 5. 257-266.
    • Forsyth, Joyce;Jones, J; Duval, Lynne &  Bambridge,   (2019). Opportunities and barriers that females face for study and employment in sport”. Journal of Hospitality, Leisure, Sport & Tourism Education, 24. pp. 80-89. ISSN 14738376.
    • Katsarova, Ivana. (2019). Gender equality in sport: getting closer every day”. European Parliamentary Research Service,https://library.olympics.com/Default/doc/SYRACUSE/185927/ gender-equality-in-sport-getting-closer-every-day-ivana-katsarova
    • Nutt, Paul C. (2002). Making strategic choices. Manage. Stud. 39, 67–96.
    • Sportanddev, (2020). Women’s leadership and decision making within sport”. https://www.org/sites/default/files/downloads/sue ahandbookofbestpractice.pdf.
    • Swanson, Steve; Billsberry, Jon; Kent, Aubrey; Skinner, James & Mueller, Jacqueline. (­2020). Leader prototypicality in sport: The implicit leadership theories of women and men entering sport management careers”.Sport Management Review, Elsevier, vol. 23(4), pages 640-656.
    • Torlak, Nada; Torlak, Petar,(2016). Position and role of a woman in national social and economic development of Serbia”. VL - 13, DO - 10.5937/MegRev1602161T, JO - Megatrend revija
    • Thelwell, Richard C; Weston, Neil J V; Greenlees, Iain A; Hutchings, Nicholas V. (2008). Stressors in elite sport: A coach perspective”. Journal of sport sciences, 26(9): 905-918.
    • Wedell-Wedellsborg, Thomas. (2020). What's Your Problem? Boston: Harvard Business Review Press. doi: 10.1002/ltl.20506.
    • Wilson, B. (2019). Global sports sponsorship ‘to hit £35bn’ in 2019. BBC, May 2, 2019.
    • Wray, I. (2020). Unbundling rights key to long-term financial success of women’s football“. Deloitte, accessed November 4.