Document Type : Original Article
Authors
1 Professor at the Faculty of Physical Education and Sport Sciences, University of Tehran, former Minister of the Ministry of Sports and Youth and Secretary of the Supreme Youth Council of the Islamic Republic of Iran
2 Alborz Campus University of Tehran - Tehran - Iran
3 Tehran University
4 assistant professor, Sport management department, faculty of physical education and sport sciences, University of Tehran, Tehran, Iran
Abstract
The study is to explain a model of structural barriers to the growth and development of women in Iranian sports. The statistical population included all managers and staff of the Ministry of Sports and Youth, professors and doctoral students in the field of sports management, international coaches and referees, and professional athletes. The sampling in the qualitative section was purposeful, which continued until the theoretical saturation was reached. In the quantitative section, the sampling was done in an accessible manner and based on reliable sources, 5 to 10 people are recommended for each question, 394 People from the community participated in completing the questionnaire online. The method of data collection was field-based and specifically based on the structural equation model, which was performed using SPSS software version 25 and LISREL software version 8/8. The research instrument included a researcher-made questionnaire which was used after confirmation of face validity and construct validity (KMO=0/91) and Bartlett test result (p=0/0001, 2x=2010/1).
The factor analysis through principal component analysis and parallel analysis showed that the structural barriers to the growth and development of women in Iranian sport contained seven factors and the results of the second-order confirmatory factor analysis with LISREL software showed. All factor loads were of good explanatory power and planning and organizing and had been identified as structural barriers: Financial resources and marketing; Facilities and equipment; Terms and Conditions; human resources; Monitoring and control and the information factor.
Therefore, it is suggested that the authorities, by attracting public participation to transform the position of women in Iranian sports, formulate executive development programs and systematize the structure, and consider the fundamental and infrastructural approaches of other societies.
Keywords
ارائه مدل موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران
محمود گودرزی[1]
گلرخ عیوضی کلش[2]
ابراهیم علیدوست قهفرخی [3]
امین دهقان قهفرخی [4]
تاریخ دریافت مقاله: 15/1/1401
تاریخ پذیرش مقاله:27/1/1401
مقدمه
اینکه زنان بیش از نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند، یک واقعیت است- درحالیکه عموما به حاشیه رانده شده اند. حتی هانا آرنت[5] (فیلسوف و تاریخ نگار آلمانی – آمریکایی) به این نتیجه رسید که «در جامعه مدرن، زنان بزرگترین اقلیت هستند». البته در حوزه حقوق (به معنای ذهنی و عینی مفهوم) زنان از قرن بیستم در اصل به وضعیت برابر با مردان رسیده اند، اما تا قرن بیست ویکم بین حق رسمی و واقعی آنها اختلاف قابل توجهی وجود داشته است. حق کار زن در سطوح سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی و همچنین در هر فعالیت حرفه ای معین، بدون توجه به برابری تضمین شده رسمی و قانونی، محدود شده و اساساً در مورد مشارکت جنسیتی، کمتر دارای نماینده در موقعیت های تصمیم گیری هستند. پس ورزش پدیدهای است که میتواند برای این گروه راه خروجی از حاشیه به متن جامعه باشد(تورلک، نادا، تورلک، پتر[6]،2016: 1).
بهطور سنتی، ورزش از نظر مشارکت و حکمرانی تحت سلطه مردان است. این مهم از محرومیت حضور زنان در اولین بازی های مدرن المپیک که در سال 1896 در آتن برگزار شد، مشهود بوده است. دختران و زنان در سراسر کشورهای جهان همچنان فرصت های کمتری از نظر سرمایه گذاری، آموزش و مشارکت ورزشی دارند. البته امروزه، مشارکت زنان در ساختارهای حاکمیت ورزشی اندکی بهبود یافته است. به عنوان مثال، 33 نفر از مجموع 144 عضو افتخاری کمیته بین المللی المپیک زن هستند. به علاوه کمتر از 20 درصد از اعضای ساختارهای حاکمیتی وابسته به آن نیز زن هستند، درحالیکه در سال 2015 تنها 14درصد کرسیهای تصمیمگیری در فدراسیونهای ورزشی اروپا توسط زنان اشغال شده بودند. علیرغم این واقعیت که تعداد زنان فعال درگیر در ورزش در طی 50 سال گذشته به طرز چشمگیری افزایش یافته است، تقریباً در تمام سطوح عملکردی همه ورزشها، زنان یک اقلیت آماری محسوب میشوند(کاتساروا[7]، 2019: 1).
در بسیاری از کشورهای جهان به دلایل مختلف فرهنگی، اجتماعی و ساختاری که به تبعیض بین مربیان و ورزشکاران مرد و زن منجر شده، فرصتها و دسترسی زنان محدود است. بنابراین با توجه به نقش نیروی انسانی زن در توسعه ورزش، توجه به مشکلات آنان در این زمینه الزامیاست (تلول[8]، 2008: 9). در ایران نیز با توجه به جمعیت کثیر زنان کشور، آنها در ورزش در سطوح ملی و بین المللی نقش بسیار مهمی دارند؛ بهطوری که بی توجهی به این موضوع و نداشتن برنامه های مدون و عدم سازماندهی مناسب آثار نامطلوبی بر پیکره ورزش و نیروهای انسانی مرتبط با آن، به ویژه مربیان و ورزشکاران زن بر جا خواهد گذاشت. پس بررسی مشکلات در جلوگیری از نارضایتی، تغییر محیط کار و میزان مسئولیت پذیری دستاندرکاران نقش تعیینکنندهای دارد (خسروی زاده، الهی، بهرامی، حقدادی و نستوهی، 1392: 4).
اشکال مختلف تبعیض در ورزش زنان در جهان و ایران از نابرابری دستمزدها، نابرابری امکانات دردسترس ورزشی برای ارتقای زنان ورزشکار، عدم پوشش رسانه ای ورزش بانوان، حضور کمتر مسئولان زن در ارگانهای ورزشی، اختصاص درصد پایین بودجه ورزش به بانوان گرفته تا وجود قوانینی که به مردان خانواده ازجمله پدر و همسر این اجازه را میدهد که زنانشان را از انجام فعالیتهای ورزشی با این توجیه که «ورزش متعلق به مردان است، حذف کنند و عدم اجازه به زنان برای حضور در بسیاری از رشته های ورزشی به بهانه مغایرت با موازین شرعی میباشند. در این میان، نقشه ای جنسیتی تعریف شده در جامعه برای زنان نیز یکی از مواردی است که آنان را از حق برخورداری و مشارکت در امور ورزشی باز میدارد (طالبپور، نظریآزاد و کاشانی, 1398: 4 ). بنابراین با در نظر گرفتن اینکه ورزش زنان در ایران با تنگناهای متعددی همچون کمبود بودجه، امکانات اندک، فضاهای ورزشی محدود، کمبود مربی و نیروی انسانی روبهروست و وجود برخی از موانع ساختاری در زمینه و متن اجتماعی همچون گرایشهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که محدودیت زنان برای دسترسی به این امکانات را مضاعف می کند، اهمیت موضوع بررسی موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران در تمام عرصههای ورزشی حائز توجه است. در حالی که روز به روز بر جمعیت زنان ورزشکار افزوده میشود، اما کمبود امکانات و همین طور مسئله انطباق با فرهنگ و ایدئولوژی حاکم بر جامعهاسلامی با تامین نیازهای ورزشی جامعه زنان، دشواریهای بسیاری را در مقابل سازمان ورزش کشور و بانوان ورزشکار قرار داده است. سهم زنان برای رقابتهای ملی و بینالمللی نیز بر همین سیاق محدودیت مییابد. بههمیندلیل درصورت شرکت در رقابتهای برون مرزی نتایج مطلوب و درخور توجهی به دست نمیآورند. این ضعف و کاستیها در قلمرو ورزش بانوان، تنزل رتبه ایران در رقابتهای بینالمللی را در پیدارد و برای کسب نتایج مطلوب، فشار مضاعفی را بر ورزشکاران مرد وارد میکند. لذا از محل نابرابری در توزیع امکانات بین دو جنس، هر دو طرف متضرر میشوند.در این بخش میتوان به پژوهشهای داخلی چون مطالعات اسدی،تجاری و نیک آیین(1400) اشاره کرد که در بررسی وضع قوانین مرتبط با فعالیتهای ورزشی زنان ایران با مشکل جدی روبهرو نیستیم، ولی در اجرای قوانین بهسبب کمبود ضمانت اجرایی، ناکارآمدی مشاهده میشود که حتی وضع قوانین جدید و به نفع زنان نیز نمیتواند بهبود جدی در وضعیت فعالیتهای ورزشی زنان ایجاد کند. دهکردیاننژاد و نوبخت رمضانی (1399) توانمندسازی حرفهای مدیران زن در سازمانهای ورزشی را حاصل برآیند زنجیرهای از عوامل زمینهای، ساختاری، فرآیندی و کارکردی دانستند و مشخص کردند که مداخله مثبت در هر یک از عوامل میتواند اثر قابل توجهی بر عملکرد مدیران و تعیم عدالت جنسیتی در مدیریت سازمانهای ورزشی بگذارد. کشکر و قاسمی (1399) نیز در بررسی میزان همخوانی اسناد بالادستی ملی با وظایف و اهداف سازمانهای ورزشی و رسانههای جمعی در زمینه توسعه ورزش بانوان ایران، سیاستهای کلان مندرج در اسناد بالادستی را با وظایف، اهداف و برنامههای سازمانهای ورزشی همخوان ندانستند. در بخش ورزش قهرمانی بانوان نیز شعبانی، رضوی و هادوی (1398) عوامل مؤثر بر توسعه ورزش قهرمانی زنان را در سه سطح دستهبندی کردند و دریافتند که بدون توجه به عوامل توسعه مانند حمایت مالی از ورزش، انتظار توسعه پایدار ورزش قهرمانی زنان ناممکن است. میرشکاران، بحرالعلوم و باقری (1398) نیز عوامل مؤثر بر توسعه ورزش قهرمانی زنان ایران را در سه دسته عوامل زیرساختی، فنی-ورزشی و بستر اجتماعی مؤثر دستهبندی کردند و توسعه ورزش قهرمانی زنان را نیازمند بهبود وضعیت اجتماعی، زیرساختهای اولیه و عوامل فنی دانستند. در ادامه بررسی ادبیات پیشینه به طور ویژه در بحث وضعیت و جایگاه مشارکتورزشیزنان، مرادی کمره(1398) در طراحی مدل انگیزه مشارکت ورزشی زنان براساس الگوی سه شاخگی، چهار عامل زمینهای، ساختاری، رفتاری و انگیزشی، ابعاد امکانات ورزشی، خدمات ورزشی، بازاریابی ورزشی و رویدادهای ورزشی را به ترتیب اولویت تبیینکننده عوامل ساختاری دانستند. مهدیزاده، عبدوی و افشاری (1398) نیز در اولویتبندی موانع مدیریتی برای زنان در سطوح ارشد مدیریتی ورزش ایران، بالاترین اولویت را مربوط به موانع مدیریتی و پایینترین اولویت را مربوط به موانع فردی دانستند در این بخش موسویراد، فراهانی و بیات (1395) موانع حضور زنان در پستهای مدیریتی سازمانهای ورزشی را نبود شرایط مساوی بین زنان و مردان برای رشد در سازمانها و فقدان اعتماد به زنان در فرهنگ ایران دانستند. حمیدپور و شتاب بوشهری (1394) نیز رسانههای جمعی را در تحقق رسالت خود پیرامون ورزش قهرمانی بانوان فاقد عملکرد مناسب دانستند. در بخش مطالعات خارجی نیز سوانسون، بیلزبری، کنت، اسکینر و مولر[9] (2020) «نظریههای ضمنی رهبری»[10] را در مدیریت ورزشی زنان ومردان مهم دانستند، زیرا از آنها به عنوان معیاری استفاده میشود که در آن مردم تعیین میکنند که رهبر چه کسی هست یا نیست. فرسیته، جونز، دول و بامبریدگه[11] (2019)نیز با بررسی فرصتها و موانعی که زنان برای تحصیل و اشتغال در ورزش با آن روبهرو هستند، موانع بیرونی و راهبردهای برابری جنسیتی توهینگرایانه را در محدودنمودن موفقیتهایورزشی بسیار دخیل دانستند. آلی و بریز[12] (2018) در بررسی حضور زنان در ورزش ایالت متحده آمریکا، مدیریتورزشی و رهبری ورزشهای تیمی، با وجود احساسات مختلفی در این حرفه، به کمبود رهبری زنان در ورزشهای تیمی اشاره کردند. انوچ، فاسوا و آگیدو[13] (2017) نیز نشان دادند مسئله سقف شیشهای در سطوح بالا و مدیریت متوسط در نهادهای عمومی مشهود است؛ به طوریکه نهادهایعمومی نقش مهمی در کاهش سقف شیشهای و کمک به تغییر نگرش، رفتار و ادراک مردم نسبت به زنان دارند.
البته در ایران حضور زنان در ردههای مدیریت کشورمان چشمگیرتر شده است، اما باوجود اینکه تعداد زنان نیروی کار رو به افزایش است، پیشرفت آنها در مشاغل مدیریتی محسوس نبوده است. این درحالی است که تحقیقات انجامشده برای شناخت برتری مردان در مدیریت، وجه تمایزی را برای مدیر بودن انحصاری مردان قائل نیست (جعفری، شریفیفر و علم، 1398: 19). زنان سطح دانش، تواناییها و ظرفیتهای بالقوهای دارند و میتوانند در شرایط کنونی که سازمانها با تحولات اساسی در زمینه تغییر سبکرهبری، توسعه ارتباطات و گسترش نوآوریها مواجه هستند، زمینه ساز تحول باشند؛ اما متأسفانه آمارها و بررسیها نشان میدهند که حضور زنان در تمام عرصهها بهخصوص مدیریت بسیار کمرنگ است و کشور ما در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان از این نظر در وضع بسیار نامساعدی قرار دارد. قابل توجه آنکه در سطح جهانی و مسابقات بینالمللی تقریبا 47 درصد ت ورزشکاران شرکتکننده در المپیک 2020 توکیو زنان بودند (تعداد زنان شرکتکننده: 5494 نفر و تعداد مردان شرکتکننده: 5982 نفر) و کمترین شکاف جنسیتی را از نظر شرکتکنندگان در میان رویدادهای المپیکی که تاکنون میزبانی شده بودند، داشت (کمیته بینالمللی المپیک، 2021). ایندرحالی است که براساس گزارش توسعه انسانی برنامه توسعه سازمان ملل (2022)، شاخص نابرابری جنسیتی که منعکسکننده نابرابری در موفقیت بین زنان و مردان در سه بعد بهداشت، توانمندسازی و بازار کار است، برای ایران از سال 2016 تا 2019 عددی معادل 45/0 میباشد؛ حالآنکه این رقم درمورد کشورهای درحال توسعه 46/0، در مورد کشورهای کمتر توسعه یافته 55/0 و در اروپا و آسیای مرکزی عددی معادل 25/0 است. لذا ممکن است برای خواننده این سؤال پیش آید که بهراستی چه ضرورتی برای حضور زنان در عرصههای رقابتی و بهویژه مدیریت در بخشهای گوناگون جامعه وجود دارد؟ در پاسخ به این سؤال باید اذعان کرد که امروزه توانمندکردن زنان و مشارکت کامل آنان برپایه برابری در همه زمینهها ازجمله در فرآیند تصمیمگیری و مدیریت جامعه، یکی از پیشنیازهای توسعه پایدار است که کشور ما بسیار به آن نیاز دارد. در جوامعی که هنوز تعادل مطلوب و عادلانهای بین مشارکت زن و مرد در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم نشده است و فرصت منصفانه بروز خلاقیت و استعداد انسانی فارغ از جنسیت برقرار نیست، فرآیند توسعه آنگونه که انتظار داشتهاند، موفق نبوده است. تداوم و شتاب توسعه هنگامی روی خواهد داد که زن و مرد دوشادوش یکدیگر مسئولیت توسعه را برعهده بگیرند(تاجمزینانی و یاسری، 1392: 7).
البته در بحث ورزش بانوان تحقیقات متعددی صورت گرفته که به شکل و سیاق مختلف موارد و یافتههای گوناگونی ارائه کردهاند، اما اگر یک بار دیگر مسئلهای را که به دفعات بحث شده اما پیشرفتی در نتایج حاصل از برآیند موضوع حاصل نشده را مورد توجه قرار دهیم، چه چیزی را از دست دادهایم؟ حل مسائل پیچیده مستلزم آن است که همه ما در مورد چیزهایی که نمیدانیم کنجکاو شویم، راههای گذشته، فرضیات تاریخ گذشته و روایتهای آشنا را کنار بگذاریم. همه ما باید بپذیریم که «آنچه را که نمیدانیم نمیدانیم» و اعتماد کنیم که سایر مسئولان و دلسوزان ورزش زنان میتوانند با دیدگاهها و بینشهای جدید، ارزشی برای فرآیند چارچوببندی مجدد ایجاد کنند، نات[14] (2002) معتقداست که یکی از قدرتمندترین کارهایی که میتوان در هنگام حل مسائل انجام داد، ایجاد نظرات متعدد برای اطلاع از فرآیند ایدهپردازی جدید است که نشان میدهد درراهبرد کوچکنمایی برای پرسیدن از دیگران چهچیزی کم است و میتواند راهی قدرتمند برای ارائه یک لنز مردمگراتر به یک مشکل باشد. این رویکرد به ما کمک میکند تا فراتر از تمایلات قالببندی سنتی خود نگاه کنیم و یا مشکلات قدیمی را به روشهای جدید ببینیم. همچنین این پتانسیل را دارد که مؤثرتر باشد، زیرا به شکاف صنعتی-آکادمیک در ورزش حرفهای زنان که بهطور سنتی حول میل صنعت برای کسب درآمد از یافتههای پژوهشی در یک جدول زمانی کارآمد و علایق دانشگاهی که به کیفیت، دقت و توسعه نظری برای آنها اهمیت میدهد، مربوط میشود(ودل ودلسبرگ[15]،2020: 2). در چالشهای ورزش زنان بهوییژه میدانیم که تغییر واقعی مستلزم دیدگاههای متعددی است و نیاز است از صنعت و دانشگاه، در طیفی از ذینفعان، سنین، پیشینهها و هویتها گرد همآیند تا یکدیگر را به چالش بکشند و ورزش زنان را به سمت آینده پیش ببرند.
یکی دیگر از موارد کلیدی این است که چه کسی روایت را بیان میکند و اینکه آیا در رهبری ورزش امروز از این منظر نگریسته میشود که «آیا برای توسعه ورزش زنان و جایگاهشان در ورزش باید خود زنان در برنامهریزی و سازماندهی مسائل مرتبط با خود دخیل باشند یا خیر». پاسخ به سوال مذکور به دلایل مختلف در سازمانهای ورزشی به خصوص وزارت ورزش و جوانان و فدراسیونها با تعریف ساختارهای ویژه برای بانوان مانند معاونت ورزش بانوان و نواب روسای فدارسیونها مثبت است، اما تا چه اندازه برنامههای تدوین شده و اهداف در نظر گرفتهشده در جهت رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش مؤثر است. یکی از دغدغههای این پژوهش بود. البته محدودیتها و عواملی که با عنوان موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران مورد تاکید قرار گرفت، در جامعه جهانی نیز به دفعات به عنوان یک مسئله مهم مورد توجه قرارگرفتهاست؛ بهطوری که سازمانهایی در لهستان، ایتالیا، انگستان، آلمان، سوئد و هلند در یک پژوهش تیمی اقدام به تهیه کتاب راهنمای بهترین عمل رهبری و تصمیمگیری زنان در ورزش نمودند- چراکه رهبری و تصمیمگیری از بزرگترین چالشهای پیشروی ورزش در راستای برابری جنسیتی است. علاوهبراین، واقعیت است که فرصت رهبری در عرصههای ورزشی برای زنان بسیار محدود و اندک است، این درحالیاست که پیشرفتهای حاصلشده از مشارکت زنان در رقابت های ورزشی و کسب عناوین قهرمانی با روند افزایش بسترسازی در استفاده از اعتبارات، امکانات و تجهیزات ورزشی مطابقت ندارد. این مهم نه تنها در ایران بلکه در کشورهای توسعه یافته هم دیده شده است و اگر آلمان را به عنوان یک مثال در نظر بگیریم، طبق اعلام کنفدراسیون ورزشهای المپیک آلمان، بیش از 10 میلیون دختر و زن عضو باشگاههای ورزشی در سطح ملی هستند که تقریباً 40 درصد از اعضای عضو را تشکیل میدهد و در ورزشهای رقابتی، 45 درصد ورزشکاران المپیکی آلمان زن هستند. بااینحال، تنها 13 درصد از مربیان ملی و 16 درصد از پستهای رهبری در سازمانهای ورزشی آلمان توسط زنان اشغال شده است. درحقیقت، اگرچه این اعداد بسیار مطلوب نیستند، اما آمار آلمان در بالاترین سطح طیف برابری قرار دارد. لذا، در این پژوهش سوال اصلی این است که موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران کدام اند؟
روش شناسی پژوهش
پژوهش حاضر به دلیل اینکه یکی از اهداف آن کمک به بهبود جایگاه زنان در ورزش است، از نظر هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری دادهها بهصورت میدانی از نوع پیمایشی بود که به صورت آمیخته (کیفی - کمی) انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مدیران و کارکنان وزارت ورزش و جوانان، اساتید و دانشجویان دکتری رشته مدیریت ورزشی، مربیان و داوران بینالمللی و ورزشکاران حرفهای (عضو تیم ملی، قهرمان مدال آور مسابقات جهانی، آسیایی و بین المللی) بود؛ بهطوریکه در بخش کیفی تحقیق جامعه کلیه خبرگان و متخصصان آشنا به حوزه ورزش زنان در نظرگرفته شد که شامل اساتید دانشگاه، نائب رئیسان فدراسیونهای ورزشی و مدیران زن شاغل در سازمانهای ورزشی کشور بودند. البته تعداد جامعه آماری با توجه به پراکندگی و وسعت مشخص نگردید. نمونهگیری نیز در بخش کیفی بهصورت هدفمند انجام شد. پس از مصاحبه با 12 نفر، پاسخ مصاحبهها به اشباع نظری رسید و به منظوردقیق بودن مصاحبه تا 21 نفر ادامه داده شد. روش کیفی انجام پژوهش ،تحلیل مضمون بود که با اجرای پنل دلفی در گام اول از مصاحبههای انجامشده از جمع خبرگان 87 گویه استخراج شد که با بررسی و حذف تشابهات موجود در گام دوم پرسشنامهای متشکل از 81 گویه بهصورت آن لاین در اختیار خبرگان قرار گرفت. در گام سوم 44 گویه اهمیتدار استخراج گردید که در نهایت در نرم افزارMAXQDA نسخه 20، هفت عامل(تم) فرعی برنامهریزی و سازماندهی؛ منابع مالی و بازاریابی؛ امکانات و تجهیزات؛ قوانین و مقررات؛ منابع انسانی؛ نظارت و کنترل و اطلاعرسانی متشکل از 44 گویه به عنوان موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران شناسایی شدند. در گام دوم تحقیق(کمی) تایید این عوامل در جامعه بزرگتر صورت گرفت که از این رو پرسشنامه محققساخته برای اساتید و دانشجویان رشته مدیریت ورزشی و نایب رئیسان فدراسیونهای ورزشی و هیئتهای استانی و همچنین معاونین ورزش بانوان ادارات کل استانی و سایر مدیران زن و کارشناسان خبره، داوران و مربیان سطح بینالمللی و ورزشکاران حرفهای (عضو تیمملی و یا مقامآور در مسابقات جهانی، آسیایی و بینالمللی) ارسال گردید، در این بخش نیز نمونهگیری به صورت در دسترس انجام شد و از آنجا که تعداد جامعه آماری در دسترس نبود، حجم نمونه بر اساس منابع معتبر که به ازای هر سوال 5 تا 10 نفر توصیه میشود، 394 محاسبه گردید که در نهایت بعد از یک ماه توزیع پرسشنامه محققساخته بهصورت آنلاین، 394 مورد پرسشنامه جمعآوری شد. در بخش آخر نیز ابزار پرسشنامه با روش تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی و معادلات ساختاری، تاثیر 7 عامل استخراجی از 44 گویه مجدد سنجش شد. در این تحقیق برای سنجش روایی از سه روش روایی محتوایی، صوری و روایی همگرا استفاده گردید که نتایج حاکی از روایی پرسشنامه بود و برای پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج هر دو روش نیز بیشتر از 70/0 است که حکایت از پایایی بالای پرسشنامه دارد. انجام تحلیل دادهها در این بخش و مدلسازی ساختاری با استفاده از نرمافزارSPSS نسخه 25 و نرمافزار LISREL نسخه 8/8 صورت گرفت.
یافتههای پژوهش
توصیف ویژگیهای جمعیتشناختی در بخش کیفی
جدول1، نشان میدهد که 86/42 درصد مشارکتکنندگان در بخش کیفی پژوهش عضو هیئت علمی دانشگاه و 57/28 درصد مشارکتکنندگان نیز رئیس یا نایبرئیس فدراسیون بودهاند، این درحالی است که 81/23 درصد مشارکتکنندگان معاون وزارتی و یا مدیرکل استانی بودهاند وتنها یک نفر معادل 76/4درصد مربی تیمملی بودهاند.
جدول 1. توصیف ویژگیهای جمعیتشناختی در بخش کیفی
متغیر |
فراوانی |
فراوانی نسبی |
|
سمت |
عضو هیئت علمی دانشگاه |
9 |
86/42 |
رئیس / نایب رئیس فدراسیون |
6 |
57/28 |
|
معاون وزارتی / مدیرکل استانی |
5 |
81/23 |
|
مربی تیم ملی |
1 |
76/4 |
|
تحصیلات |
دکتری |
17 |
95/80 |
کارشناسی ارشد |
4 |
05/19 |
|
حوزه فعالیت
|
اجرایی |
8 |
10/38 |
دانشگاهی |
8 |
10/38 |
|
دانشگاهی و اجرایی |
5 |
81/23 |
|
رشته تحصیلی |
مرتبط با تربیت بدنی |
19 |
48/90 |
نامرتبط با تربیت بدنی |
2 |
52/9 |
توصیف ویژگیهای جمعیتشناختی در بخش کمی
جدول 2، نشان میدهد که 9/76 درصد زن بودند که وضعیت تاهل را 7/30 مجرد و 3/69 درصد متاهل اعلام کرده بودند. سایر اطلاعات در جدول آمده است.
جدول 2. جنسیت، وضعیت تاهل و سطح تحصیلات مشارکتکنندگان در پژوهش
متغیر |
فراوانی |
فراوانی نسبی |
|
جنسیت |
مرد |
91 |
1/23 |
زن |
303 |
9/76 |
|
وضعیت تاهل |
متاهل |
121 |
7/30 |
مجرد |
273 |
3/69 |
|
سطح تحصیلات |
دیپلم |
28 |
1/7 |
فوق دیپلم |
14 |
6/3 |
|
لیسانس |
119 |
2/30 |
|
فوق لیسانس |
186 |
2/47 |
|
دکتری |
47 |
9/11 |
نتایج بهدست آمده در بخش کیفی
براساس مصاحبههای صورتگرفته و نتایج تحلیل بهدست آمده در جدول 3 موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران در هفت مقوله فرعی و یک مقوله اصلی دسته بندی میشوند.
جدول 3: کد گذاری گزینشی و نتایج تحلیل مضمون
گزاره های منطقی ( کدهای اولیه ) |
مقوله فرعی |
مقوله اصلی |
ردیف |
|
|
کمبودتوجه به نقش کلیه ارگانها در امر برنامهریزی بخش ورزش زنان |
برنامهریزی و سازماندهی |
موانع ساختاری و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران |
1 |
|
|
کمبودتوجه مدیران به نیازمندیهای رشد و توسعه ورزش بانوان |
2 |
||||
کمبودتوجه به مسائل آموزشی و تربیت نیروی انسانی ماهر در بخش زنان |
3 |
|
|||
مهاجرت ورزشکاران به دلیل نداشتن امنیت شغلی، مالی و اجتماعی |
4 |
|
|||
مقاومت در اعزام دختران و زنان به مسابقات برونمرزی |
5 |
|
|||
تجربه کم حضور زنان در رقابتهای ملی و بینالمللی نسبت به مردان |
6 |
|
|||
کمبودتوجه به مقوله تیم داری در ورزش بانوان |
7 |
|
|||
کمبودبرگزاری اردوهای ورزشی برای دختران در کشورهای دیگر |
8 |
|
|||
تفاوت در ارزشگذاری کسب عناوین قهرمانی بین دختران و پسران |
منابع مالی و بازاریابی |
9 |
|
||
کمبود حمایتهای مالی بخشخصوصی از فعالیتهای ورزشی بانوان |
10 |
|
|||
تفاوت در پاداشها و تنظیم مبلغ قراردادهای ورزشی ورزشکاران زن و مرد |
11 |
|
|||
تفاوت جذابیت ورزشی زنان و مردان عامل مؤثر بر جذب اسپانسر |
12 |
|
|||
بالا بودن هزینههای دریافت خدمات یا خرید کالاهای ورزشی برای خانوادهها |
13 |
|
|||
کمبودتوجه به سهم زنان از بازار ورزشی برای تولید محصولات یا ارائه خدمات ورزشی |
14 |
|
|||
محدود بودن اعتبارات دربخش ورزش زنان و کمبودتوزیع عادلانه منابع |
15 |
|
|||
کمبود تکنولوژی و ضعف در سیستم فناوری اطلاعات |
امکانات و تجهیزات |
16 |
|
||
تخصیص نابرابر امکانات و تجهیزات برای زنان در مقایسه با مردان مانند توزیع نامناسب سانسهای ورزشی |
17 |
|
|||
کمبود امکانات لازم برای غنیسازی اوقات فراغت زنان |
18 |
|
|||
کمبود اماکن و فضاهای ورزشی اختصاصی بانوان |
19 |
|
|||
قوانین وضع شده درباره حقوق اجتماعی زنان مانند نیاز به اجازه همسر برای خروج از کشور |
قوانین و مقررات |
20 |
|
||
برخی قوانین محدودکننده وضعشده در شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور |
21 |
|
|||
مقاومت در اصلاح قوانین و مقررات محدودکننده ورزش بانوان |
22 |
|
|||
کمبود دعوت نماینده زن در برخی جلسات و کمیسیونهای تصمیمگیری |
منابع انسانی |
23 |
|
||
کمبود استفاده از نخبگانورزشی زن در جایگاههای مدیریتی |
24 |
|
|||
کمبوداستفاده از تجربه پیشکسوتانورزشی و فراموشکردن آنها |
25 |
|
|||
سهم اندک زنان از پستهای مدیریتی |
26 |
|
|||
کمبودتوجه به مساله بازنشتگی ورزشی بهخصوص در زنان |
27 |
|
|||
ضعف در دانش و تخصص مدیران و مسئولان حوزه ورزش |
28 |
|
|||
کمبود نیروی انسانی متخصص و حرفهای در بخش ورزش زنان |
29 |
|
|||
رویکردهای رهبری و مدیریتی محدودکننده مدیران در مورد ورزش زنان |
30 |
|
|||
کوتاهبودن عمر مدیریتی در ورزش کشور |
31 |
|
|||
کمبودتوجه به برنامهریزی مبتنی بر نیازسنجی و آمایش سرزمینی در حوزه ورزش |
32 |
|
|||
کمبودتلاش کافی مدیران ارشد ورزشی در متعاقد ساختن مدیران سیاسی کشور |
33 |
|
|||
مناسب نبودن شاخصهای ارزیابیعملکرد در حوزه ورزش بانوان |
نظارت و کنترل |
34 |
|
||
کمبود سیستم مناسب نظارت و کنترل بر اجرای قوانین و مقررات در اجرای برنامه راهبردی ابلاغی |
35 |
|
|||
سهم اندک زنان و دختران از مشارکتهای ورزشی (همگانی) |
36 |
|
|||
استفاده از زنان در پستهای غیر راهبردی |
37 |
|
|||
محدودبودن ساختار و تشکیلات سازمانهای ورزشی مرتبط با ورزش زنان |
38 |
|
|||
دولتیبودن ساختار ورزشی کشور |
39 |
|
|||
کمبودتوجه به نقش رسانههای گروهی در انتصاب بانوان |
اطلاعرسانی و رسانه |
40 |
|
||
کمبودتوجه به قابلیت نمایش رسانهای فوقالعاده جذاب در ورزش |
41 |
|
|||
وجود قوانین و ملاحظات سختگیرانه در پوشش رسانهای ورزش زنان |
42 |
|
|||
سهم اندک و محدود ورزشکاران دختر و زن از پوشش رسانهای |
43 |
|
|||
نبود شبکه اطلاعرسانی ویژه ورزش بانوان |
44 |
|
|||
موانع ساختاری رشد و توسعه ورزش زنان در ایران (تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی)
نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد مقدار آماره KMO برابر با 91/0 است که بالاتر از معیار حداقل 5/0 است. بنابراین، اندازه نمونه برای تحلیل عاملی کافی است. همچنین، آزمون بارتلت نیز معنیدار گزارش گردید (0001/0=p، 1/20107=2χ)؛ یعنی، همبستگی بین متغیرها به طور معنیداری از صفر متفاوت است.
نتایج تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم با نرم افزار لیزرل در جدول 4 و شکل 1 و 2 نشان داد که مقادیر بارهای عاملی همه آیتمهای مربوط موانع ساختاری بالاتر از 5/0 است که نشاندهنده این است که همه بارهای عاملی از قدرت تبیین خوبی برخوردار هستند و قدر مطلق مقادیرT بالاتر از 96/1 میباشند که نشاندهنده این است که سوالات در سنجش متغیر از اعتبار کافی برخورداراند.
جدول 4: بارهای عاملی هر آیتم برای موانع ساختاری رشد و توسعه ورزش زنان در ایران
کد سوالات |
عامل 1 (برنامهریزی و سازماندهی) |
عامل 2 (منابع مالی) |
عامل 3 (امکانات و تجهیزات)
|
عامل 4 (قوانین و مقررات) |
عامل 5 (منابع انسانی) |
عامل 6 (نظارت و کنترل) |
عامل 7 (اطلاعرسانی) |
مقادیر T
|
۴۳ |
۷۸/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
44 |
۸۶/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
۱/۱۹ |
4۶ |
۸۴/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
۶/۱۸ |
۴۷ |
۸۷/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
۳/۱۹ |
4۹ |
۸۶/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
۲/۱۹ |
۵۰ |
۸۰/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
۳/۱۷ |
۵۱ |
- |
۸۱/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
۵۲ |
- |
۸۵/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
۸/۱۹ |
5۳ |
- |
۸۸/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
۷/۲۰ |
5۴ |
- |
۷۵/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
۷/۱۶ |
5۶ |
- |
۸۲/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
۷/۱۸ |
5۷ |
- |
۸۶/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
۰۹/۲۰ |
۵۹ |
- |
- |
۸۵/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
۶۰ |
- |
- |
۹۲/0 |
- |
- |
- |
- |
۰۸/۲۳ |
61 |
- |
- |
۷۹/0 |
- |
- |
- |
- |
۸/۱۸ |
۶۲ |
- |
- |
- |
۸۶/0 |
- |
- |
- |
- |
۶۳ |
- |
- |
- |
۸۹/0 |
- |
- |
- |
۲/۲۲ |
64 |
- |
- |
- |
۸۵/0 |
- |
- |
- |
۹/۲۲ |
6۵ |
- |
- |
- |
- |
۷۹/0 |
- |
- |
- |
۶۶ |
- |
- |
- |
- |
۹۰/0 |
- |
- |
۲/۲۱ |
6۸ |
- |
- |
- |
- |
۹۱/0 |
- |
- |
۵/۲۱ |
۷۰ |
- |
- |
- |
- |
۸۸/0 |
- |
- |
۵/۲۰ |
72 |
- |
- |
- |
- |
۸۳/0 |
- |
- |
۹/۱۸ |
7۳ |
- |
- |
- |
- |
۷۵/0 |
- |
- |
۵/۱۶ |
۷۵ |
- |
- |
- |
- |
۷۸/0 |
- |
- |
۳/۱۷ |
۷۷ |
- |
- |
- |
- |
- |
۸۲/0 |
- |
- |
78 |
- |
- |
- |
- |
- |
۸۲/0 |
- |
۲/۱۸ |
۸۰ |
- |
- |
- |
- |
- |
۸۹/0 |
- |
۶/۱۹ |
۸۲ |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
۹۱/0 |
- |
8۳ |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
۹۱/0 |
۴/۲۹ |
8۴ |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
۸۷/0 |
۱/۲۶ |
8۶ |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
۸۷/0 |
۳/۲۶ |
آلفا کرونباخ |
92/0 |
91/0 |
83/0 |
86/0 |
92/0 |
84/0 |
92/0 |
- |
جدول 5، شاخصهای نیکویی برازش RMSEA، مجذور کای اسکوئر NNFI، CFI، IFI، SRMR را نشان میدهد. همانگونه که مشاهده میکنید، بیشتر شاخصها قابل قبول هستند و تحلیل عاملی تاییدی از مدل پیشنهادی حمایت میکنند. بنابراین، عامل برنامهریزی و سازماندهی (آیتمهای 43-44-46-47-49-50)؛ عامل منابع مالی و بازاریابی (آیتمهای 51-52-53-54-56-57)؛ عامل امکانات و تجهیزات (آیتمهای 59-60-61)؛ عامل قوانین و مقررات (آیتمهای 62-63-64)؛ عامل منابعانسانی (آیتمهای 65-66-68-70-72-73-75)؛ عامل نظارت و کنترل (آیتمهای 77-78-80) و عامل اطلاعرسانی (آیتمهای 82-83-84-86) به عنوان موانع ساختاری رشد و توسعه ورزش زنان در ایران شناسایی شدهاند.
جدول 5: شاخصهای برازش نیکویی برازش
شاخص ها |
مقدار |
مقدار قابل قبول |
تفسیر |
خی-دو |
0001/0=p ۵/۱۵۶۸=2χ |
معنیدار باشد |
کمتر از 05/0 است پس معنیدار میباشد |
df/2χ |
۱/۳ |
مقادیر بین 1 تا 3 |
نسبتاً قابل قبول است |
RMSEA |
079/00 |
مقادیر کمتر از ۰8/0 |
قابل قبول است |
NFI |
89/0 |
مقادیر بین 90/0 تا 95/0 |
تقریباً قابل قبول است |
NNFI |
90/0 |
مقادیر بین 90/0 تا 95/0 |
قابل قبول است |
CFI |
90/0 |
مقادیر بین 90/0 تا 95/0 |
قابل قبول است |
IFI |
۹0/0 |
مقادیر بین 90/0 تا 95/0 |
قابل قبول است |
SRMR |
05/0 |
زیر 08/0 |
قابل قبول است |
در نهایت، نتایج آلفا کرونباخ در جدول 4، نشان داد که مقادیر آلفا برای عامل برنامهریزی و سازماندهی برابر با 92/0، برای عامل منابع مالی و بازاریابی برابر با 91/0، برای عامل امکانات برابر با 83/0، برای عامل قوانین برابر با 86/0؛ برای عامل منابعانسانی برابر با 92/0، برای عامل کنترل و نظارت برابر با ۸4/0، برای عاملاطلاعرسانی برابر با 92/0 میباشند. همه مقادیر از مقدار 7/0 بالاتر هستند. بنابراین، عاملها از همسانی درونی قابل قبولی برخوردار هستند.
شکل 1: بارهایعاملی گویهها روی هر عامل در مدل پیشنهادی موانع ساختاری رشد وتوسعه جایگاه زنان در ورزش ایران
شکل 2: مقادیر-T گویهها روی هر عامل در مدل پیشنهادی موانع ساختاری رشدو توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران
بحث و نتیجهگیری
در بسیاری از جوامع حتی جوامع توسعهیافته و مدرن جایگاه اجتماعی زنان به مراتب بالاتر از کشورهای اسلامی است و فرصتهای زنان برای مشارکت در رویدادهای بینالمللی و جهانی به مراتب کمتر از مردان میباشد(فرزادفر، گنجی و بهرامی،1400: 3 ). زنان ارتباط مستقیمی با زندگی نیمی از افراد جامعه پیدا میکنند و به عنوان گروهی که سهم مهمی در توسعه جامعه دارند، باید از سلامت کامل برخوردار شوند، چراکه سلامت هریک از اعضای جامعه به ویژه زن مستقیماً بر تصویر کلی سلامت خانواده تاثیر میگذارد (فیروزبخت، ریاحی، و تیرگر،1396 :4).
در دنیای امروز شاید هیچ رشته ورزشی که زنان در آن همکاری نورزند یا آن که ورزش ویژهای برای زنان تلقی شوند یافت نگردد، ولی میزان این مشارکت در هر رشته ورزشی و هر کشور تفاوت دارد. فرهنگ یا قانونهای بعضی از کشورها (بیشتر کشورهای اسلامی) محدودیتهایی را برای حضور زنان در برخی از رشتهها بههمراه دارد که همین موضوع میزان مشارکت و علاقه آنان در بعضی از رشتههای ورزشی را تحت شعاع قرار داده است. حتی در بحث مدیریت و رهبری نیز زنان همچنان تا حد زیادی از حوزه تصمیمگیری و رهبری ورزش، از جمله در سطح پایه، به حاشیه رانده شدهاند. چالشهای ساختاری از طریق هنجارهای تبعیضآمیز، ارزشها و شیوههای نهادی در نحوه «انجام» ورزش، هنوز گزینهها و فرصتهای زنان را محدود میکند. شکافهای ظرفیتی که حاصل این تبعیض و سرمایهگذاری کم هستند موجب میشوند که گاهی زنان کمتر از مردان از آموزش، شبکهها یا منابع مورد نیاز برای تبدیلشدن به رهبران مؤثر برخوردار شوند(انجمن ورزش و توسعه[16] ، 2020). در این پژوهش نیز نتایج نشان داد که هفت عامل برنامهریزی و سازماندهی، منابع مالی، امکانات و تجهیزات، قوانین و مقررات، منابع انسانی، نظارت و کنترل و عامل رسانهها و اطلاعرسانی عواملی هستند که به عنوان موانع ساختاری رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران میباشند و گویای محدودیتهای اعمالشده در بخشهای مختلف و به اشکال متفاوت میباشند و تاثیر منفی معناداری بر جایگاه زنان در ورزش ایران داشته اند.
در عامل برنامهریزی و سازماندهی مشخص شد که در ساختارهای موجود، به نیازمندیهای رشد و توسعه ورزش بانوان درتمام عرصههای ورزشی مانند مسائل آموزشی و تربیت نیروی انسانی ماهر، مقوله تیمداری، امنیت شغلی، مالی و اجتماعی و... توجه مناسبی نمیشود، با این حال، تعداد فزآیندهای از نمونههای مثبت از آنچه میتواند برای رفع یا غلبه بر این موانع در صورت وجود تعهد انجام داد، وجود دارد، مانند تغییر تعادل جنسیتی موجود در زمان برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و تصمیمگیری در ورزش که بسیار چالش برانگیز است. در واقع، با ایفای نقش رهبری زنان در ورزش، نه تنها مهارتها افزایش مییابد، بلکه مشارکت سایر زنان و دختران جوان را نیز افزایش میدهد و هراندازه زنان با استعداد که منبعی باورنکردنی برای هر سازمان و هئیت ورزشی هستند، مورد حمایت و ارزشگذاری قرار گیرند، موضوع پایداری و فرهنگ و صنعت ورزشینیز پررونق میگردد. البته تغییر محیط کار بر روی چالشهای ساختاری و تغییرات اساسی در فرآیندها و هنجارهای سازمانی بسیار مورد نیاز به نظر میرسد. نتایج این بخش از تحقیقات از آن جهت که مسئله توانمندسازی مدیران زن را در نتیجه توجه مدیران ارشد به تعمیم عدالت جنسیتی در توزیع کرسیهای تصمیمگیری مرتبط دانست و تاکید داشت که ورزشهای تیمی و رهبری تیمهای ورزشی بانوان توسط زنان میتواند به ارتقای سطح دانش و مهارت و نمو برنامهریزیهای مبتنی بر نیازسنجی بپردازد، با نتایج دهکردیاننژاد و نوبخت رمضانی (1399) و آلی و بریز (2018) همسو بود و از آن جهت تفاوت داشت که نواقص اجرای برنامهریزی و سازماندهی در این پژوهش بیشتر مورد تاکید بود و نشان داد که زنان در رأس قدرت برای مشکلات خود تصمیمگیر نیستند و این غیبت زنان در سازمانها موجب می شود نیازها و اولویتبندی مسائل در برنامهریزی و سازماندهی ورزش زنان کمتر در نظر گرفته ویا گاها موارد کم اهمیت در اولویت اهداف برنامهریزی قرار گیرد. در نتیجه در مواردی که زنان غایب هستند، چگونه میتوان زنان را تشویق کرد، زمانی که هیچ ظرفیتی برای دعوت یا مشارکت ندارند، این همچنین به این معنیاست که چنین کاری توسط مردانی مدیریت و اجرا میشود که بدون تجربه مستقیم سعی در حل مشکلات ورزش زنان دارند. آنها همچنین در نتیجه شرطیشدن و اجتماعیشدن خود دیدگاههای متفاوتی خواهند داشت و به احتمال زیاد شدت و تأثیر موانعی را که زنان با آن مواجه میشوند دست کم میگیرند. همچنین مشخص شد در امر برنامهریزی و سازماندهی توجه مناسبی به بستر سازی جهت امنیت شغلی برای زنان شاغل در سازمانهای ورزشی از حیث وقفههایی که به دلیل نقشهای مادری و غیره دارند و بهخصوص برای مربیان ورزشی زن وجود ندارد. لذا انتظار میرود در امر برنامهریزی و سازماندهی به جایگاه اجتماعی زنان و دختران، تیم داری در سطوح پایه و برگزاری مسابقات و اردوهای ورزشی مدون در سطح قابل قبول با رعایت استانداردهای بینالمللی و دیگر موارد ساختاری توجه مناسبی شود.
در عامل منابع مالی و بازاریابی مشخص گردید که در ایران تفاوت در ارزشگذاری در زمینه کسب عناوین قهرمانی، تاثیر جذابیت ورزشی برتر مردان در جذب حامی مالی، حمایت محدود بخشخصوصی، کمبود توجه به سهم زنان از بازار ورزشی و همینطور اعتبارات محدود و عادلانهنبودن توزیع منابع بر محدودشدن سیر تحول و رشد و توسعه ورزش زنان مؤثر است و از آنجاکه درآمدهای ورزش نخبگان بر سه پایه اصلی حق پخش تلویزیونی، حضور در روز رویداد و حمایت مالی استوار است و حق پخش تلویزیونی بزرگترین منبع درآمد برای صاحبان اصلی رقابتهای ورزشی محسوب میشود، ورزش زنان در تلویزیون باید تعداد زیادی از بینندگان را جذب کند تا درآمد قابل توجهی ایجاد کند. خوشبختانه، جذابیت بازار انبوه ورزشهای تلویزیونی زنان در رشتههای مختلف ورزشی در جهان به طور مکرر نشان داده شده است، اگرچه پوشش آن نسبت به ورزش مردان نادر است. البته ارزش جهانی حامیان مالی ورزشی 9/44 میلیارد دلار در سال میباشد که ورزش زنان کسری از این مقدار است (ویلسون[17]، 2019: 59)، اما تماشاگران قوی و روز مسابقه تلویزیون، حامیان مالی بیشتری را تشویق میکنند تا ورزش زنان را در نظر بگیرند. نتایج این بخش از تحقیقات از آن جهت با نتایج شعبانی، رضوی و هادوی (1398)، میرشکاران، بحرالعلوم و باقری (1398)، مرادی کمره (1398)و موسوی راد، فراهانی و بیات (1395) همسو بود که تمامی این پژوهشها به بررسی موانع و مشکلات ورزش بانوان پرداخته و نبود حمایت مالی را یکی از عوامل محدودکننده دانستهاند؛ اما در این پژوهش توزیع نابرابر یک عامل مهم مداخلهگر شناخته شده است. لذا پیشنهاد میشود کل صنعت ورزش شامل فدراسیونها، لیگها، تیمها، حامیان مالی و تنظیمکنندهها بر مبنای پایداری در ایجاد فرصتهای بیشتر برای ورزش زنان و اثبات ارزش تجاری خود سرمایهگذاری کنند، چراکه نوپا بودن بازار ممکن است باعث شود که ورزش زنان ارزش پولی بهتری نسبت به ورزشهای مردانه داشته باشد و با افزایش علاقه یه حمایت مالی، حقوق تیمهای زنان بهطور فزایندهای بهجای انباشته شدن با تیم مردان، بهصورت جداگانه فروخته شود. این مسئله در جهان نیز مورد توجه است؛ بطوری که انتظار میرود تا زمان برگزاری مسابقات بعدی جام جهانی فوتبال زنان در سال 2023، همه تیمهای زنان حداقل یک قرارداد حمایت مالی متمایز از تیمهای مردان داشته باشند(رای[18]، 1:2020).
از دیگر نتایج بهدست آمده در این پژوهش میتوان به عامل امکانات و تجهیزات اشاره کرد. این عامل مشخص گردید که عادلانهنبودن تخصیص و محدودبودن امکانات و تجهیزات در جهت غنیسازی اوقاتفراغت و همچنین محدودبودن زیرساختهای ورزشی و اماکن و فضاهای ورزشی اختصاصی بانوان اثر قابل توجهی بر رشد و توسعه ورزش زنان در ایران و تعمیم عدالت جنسیتی در مشارکت آنها در عرصههای ورزشی داشته است. دراین زمینه میتوان به گزارشی از اسپورت انگلیس اشاره کرد که نشان داد ورزش زنان و دختران عموماً در سطح پایه سرمایهگذاری کمتری دریافت میکند و با محدودیتهای بیشتری از جمله عدمدسترسی به تجهیزات، حمل و نقل و مربیگری و امکانات ایمن و دلپذیر روبهرو هستند. البته در ایران نیز این مهم مورد تاکید است که جامعه منابع و امکانات بیشتری در اختیار مردان میگذارد و گذاشته است و مردان را بیشتر به سمت ورزش و سایر فعالیتهای اجتماعی سوق میدهد(طالبپور، نظریآزاد و کاشانی،1398: 24). نتایج این بخش از تحقیقات با یافتههای شعبانی، رضوی و هادوی (1398) ، میرشکاران، بحرالعلوم و باقری (1398) ، مرادی کمره (1398) و فرسیته،جندر،دول و بامبریدگه (2019) از این نظر همسو بود که در تمامی پژوهشهای مذکور به وجود تبعیض و توزیع نابرابر امکانات و تجهیزات بین مردان و زنان ورزشکار اشاره شده است. بنابراین رسیدگی به تبعیض در ورزش میتواند با دسترسی بهتر، سرمایهگذاری و تغییر هنجارهای اجتماعی-فرهنگی آغاز شود. البته تغییر در محیط ساختهشده و ارائه تسهیلات ورزشی برای عموم میتواند یکی از رویکردها باشد.
در عامل قوانین و مقررات نیز مشخص گردید قوانین وضعشده درباره حقوق اجتماعی زنان و برخی قوانین شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور نقش منفی تاثیرگذاری بر رشد و توسعه ورزش زنان در ایران دارد. نتایج این بخش از تحقیقات نیز با یافتههای اسدی، تجاری و نیکآیین(1400) و کشکر و قاسمی (1398) همسو بود.لذا آنچه در حوزه توسعه و حمایت از وزرش زنان در بخش قوانین و مقررات مشاهده میشود، نیازمند بازنگری اساسی در توسعه ضمانت اجرایی این قوانین است. بنابراین راهکار برونرفت از این وضعیت نیازمند بررسی جامع قوانین و مقررات در حوزه ورزش زنان میباشد و اصلاح و بهبود آن به ویژه با توجه به الزامات جدید ملی و بینالمللی در حوزه ورزش نیازمند بهروزرسانی است. بدیهی است که اصلاح و وضع قوانین جدید بدون وجود ضمانت اجرایی از کارآمدی الزام برخوردار نخواهد بود و اگرچه در قوانین جمهوری اسلامی بسیار بر رعایت حقوق برابر زنان و مردان در همه حوزهها تاکید شده، اما متأسفانه آنچه در عمل شاهدیم، نابرابری آشکار است.
در عامل منابع انسانی نیز نتایج بهدست آمده نشان داد حضور کم رهبران زن در سازمانهای کاری مشکلساز شده است و ضعف در دانش و تخصص مدیران و مسئولان حوزه ورزش و رویکردهای محدودکننده رهبری و مدیریتی آنها در مورد ورزش زنان استفاده از این پتانسیل را تحت شعاع قرارداده است- حتی زمانی که مدیرانارشد با رویکردهای توسعهای ورزش زنان در جایگاههای تصمیمگیری قرار میگیرند بهدلیل کوتاهبودن عمرمدیریتیشان نمیتوانند در توسعه زیرساختهای اختصاصی حوزه ورزش بانوان و تیمسازی در سطوح پایه موفق عمل نمایند. نتایج این بخش از تحقیقات با نتایج دهکردیاننژاد و نوبخت رمضانی (1399)، مهدی زاده، عبدوی و افشاری (1398)، شیرزاد ملاباشی، فراهانی و اسد (1396)، موسویراد، فراهانی و بیات (1395) و آلی و بریز (2018) از آن جهت شباهت داشت که ضعف در دانش و تخصص و رهبری محدودکننده از مهمترین عوامل مرتبط با منابع انسانی محسوب شده است و با نتایج تحقیقات سوانسون، بیلزبری، کنت، اسکینر و مولر (2020) نیز از آن جهت متفاوت بود که در پژوهش فوق ضمن اشاره به موانع در این بخش به عنوان یک مقوله مهم در رهبری، صرفا به تاثیر نظریههای رهبری ضمنی بر انتخاب رهبران زن پرداخته است. لذا توجه مستمر به موضوع رهبران زن در محیطهای اداری و میادین رقابتی ورزش توصیه میشود، زیرا این جمعیت همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد و در نتیجه مشکلات و چشماندازهای جدیدی را برای مدیران آینده به همراه خواهد داشت.
در عامل نظارت و کنترل از موانع ساختاری مشخص شده که سیستم نظارت و کنترل بر اجرای قوانین و مقررات و اجرای برنامه راهبردی ابلاغی در ورزش مناسب عمل نمیکند؛ بهطوری که موجب شده زنان و دختران در مشارکتهای ورزشی (همگانی و قهرمانی) سهم اندکی داشتهباشند. نتایج این بخش از تحقیقات با نتایج شعبانی، رضوی و هادوی (1398)و فرسیته، جندر، دول و بامبریدگه (2019) از آن جهت همسو بود که نظارت و کنترل بر سهم بانوان در توزیع اعتبارات فدراسیونها، هیئتها و ادارات ورزش و جوانان، به عنوان مؤثرترین عامل مورد توجه قرار گرفت. نتایج پژوهش در این بخش نشاندهنده ناکارآمدی سیستم نظارتی موجود بود و به نظر میرسد این وظیفه کنترل و نظارتی وزارت ورزش و جوانان به خوبی انجام نگرفته است و از دیدگاه مدیران و مسئولان برای توسعه تربیت بدنی و ورزش بانوان، باید بیش از دیگر عوامل ساختاری و مدیریتی، بر هزینهکرد و سهم بانوان در توزیع اعتبارات فدراسیونها، هیئتها و ادارات ورزش و جوانان، نظارت و کنترل صورت گیرد. لذا پیشنهاد میشود علاوه بر تصویب و ابلاغ سهم حداقلی بانوان از اعتبارات به فدراسیونها، هیئتها و ادارات کل ورزش و جوانان و کلیه زیرمجموعههای آنها، برنامه نظارتی و کنترلی دقیق و عینی در این زمینه ابلاغ و دلسوزانه بر اجرای آن تدابیر لازم اندیشیده شود.
در عامل اطلاعرسانی و رسانهها مشخص شد که عواملی چون کمبودتوجه به نقش رسانههای گروهی در ارتقای سطح فرهنگ گرایش به انتصاب بانوان، وجود قوانین و ملاحظات سختگیرانه در پوشش رسانهای ورزش زنان، کمبودتوجه به نقش نمایش رسانهای فوقالعاده جذاب ورزش در توسعه جایگاه اجتماعی زنان و دختران و نبود شبکه اطلاعرسانی ویژه ورزش بانوان نقش منفی تاثیرگذاری بر رشد و توسعه جایگاه زنان در ورزش ایران دارد. نتایج این بخش از تحقیقات با یافتههای کشکر و قاسمی (1398) به دلیل اینکه توجه به اسناد بالادستی و اجرای قوانین و مقررات وضعشده نیازمند نظارت و ارزیابی دقیق و درست است، همسو بود و با نتایج تحقیقات حمیدپور و شتاب بوشهری (1394) به دلیل اینکه به بحث نقش رسانههای ورزشی پرداخته و بازنگری در نقش آنان به عنوان ناظرین بر اجرای تعهدات سازمان ورزشی اشاره کرده نا همسو بود. لذا توصیه میشود صدا و سیما به سرمایهگذاری در ورزش بانوان ادامه دهد، چراکه رویدادهای زنان ممکن است به ویژه برای پخشکنندههای خدمات عمومی در بازارهایی که دیگر قادر به رقابت موفقیتآمیز برای حقوق ورزشهای نخبه مردانه نیستند، جذاب باشد. این بخش می،تواند مهمترین دغدغه زنان و دختران ما را مرتفع نماید و زمانی موفق عمل خواهد کرد که ما نیروی انسانی و تیمهای ورزشی شاخص در بخش زنان را حفظ و رشد دهیم زیرا شناسایی فوری برند را فراهم میکند و همچنین میتواند دسترسی فوری به امکانات را نیز رقم بزند؛ بهطوری که میتوانند رقابتهای موجود را تکرار کنند، مانند دربیهای محلی و مسابقات منطقهای.
در جمعبندی نهایی از نتایج پژوهش فوق، آن چه لازم است در رابطه با ورزش زنان در ساختار مورد توجه قرار گیرد آن است که اگر زنان و دختران ما در عرصههای ورزشی خود تصمیمگیر و رهبر باشند میتوانند برای توسعه و پیشرفت خود با انگیزه قدم بردارند. ورزش زنان نه فقط از نظر مالی، بلکه از نظر آنچه که نشاندهنده برابری جنسیتی است، دارای ارزش بالقوه بسیار زیادی است و برای اینکه ورزش بانوان به حداکثر پتانسیل خود دست یابد، نیاز به اقدام همه طرفهای ذینفع میباشد. لذا پیشنهاد میگردد درکنار توسعه زیرساختها و ارائه تسهیلات ویژه، مدیران و مسئولان ارشد یک تحقیق میدانی از سازمانهای ذیربط در حوزه ورزش انجام دهند و میزان تحقق اهداف تبیینشده ابلاغی مراجع بالادستی توسط زنان و مردان را مقایسه و راستی آزمایی نمایند. البته در این بین اعتماد به توانمندی زنان و استفاده از آنان در جایگاههای تصمیمگیری میتواند بخش اعظم تبعیضها را کاهش دهد و به نظرمی رسد بهتر است مدیران، مسئولان و پژوهشگران بحث حمایتهای مالی و حقوق تلویزیونی زنان و مردان را جدا از هم تعریف کنند تا ورزش زنان به خودی خود ارزشمند شود و در نتیجه سرمایهپذیرتر گردد. علاوه بر این، دستاندرکاران تیمهای ورزشی زنان و ورزشکاران باید از انعطافپذیری بیشتری در ایجاد حضور دیجیتال و روابط با هواداران داشته باشند و از طریق رسانههای اجتماعی و پلتفرمهای پخش جریانی، رابطهای یک به یک با طرفداران ایجاد کنند. یکی دیگر از مواردی که میتواند مفید باشد، بررسی اهمیت برگزاری رویدادهای مهم در بخش بانوان در بزرگترین استادیومهای موجود است، چراکه موجب میشود حامیان مالی از فرصت شگفتانگیز خود در ورزش بانوان استفاده کنند. البته تغییر زمان میبرد و ممکن است یک دهه یا حتی یک نسل طول بکشد تا ورزش زنان به پتانسیل کامل خود دست یابد، اما وعده آن برای ارائه ارزش به حامیان مالی، سرمایه گذاران، هواداران و خود ورزشکاران و تیمها روز به روز واضحتر میشود و ما مشتاقانه منتظر جهانی هستیم که در آن ورزش زنان از همه نظر وضعیتی کاملاً برابر با مردان داشته باشد.
منابع
- اسدی، ندا؛ تجاری، فرشاد و نیک آیین، زینت. (1400). «بررسی تحلیلی قوانین کشور در حوزه فعالیتهای ورزشی زنان». نشریه مدیریت ورزشی. (2)13، صص 565- 580.
- تاجمزینانی، علی اکبر و یاسری، زینب. (1392). «بررسی سیاستگذاری اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران».فصلنامه علمی- پژوهشی مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان سابق). .(59)، صص58-157.
- جعفری، الهام؛ شریفی فر، فریده و علم، شهرام. (1398). «نقشآفرینی زنان در مدیریت ورزش کشور با رویکرد آیندهپژوهی».مطالعات مدیریت ورزشی، 38-17، (58)11.
- حمیدپور، هاله و شتاببوشهری، سیدناهید. (1394)." نقش رسانههای جمعی در توسعه ورزش قهرمانی بانوان از دیدگاه اداره کل ورزش وجوانان استان خوزستان".فصلنامه علمی مدیریت ارتباطات در رسانههای ورزشی، 60-48، (4)2.
- خسروی زاده، اسفندیار؛ الهی، علیرضا ؛ بهرامی، علیرضا؛ حقدادی، عابد و نستوهی، تییام. (1392). "مشکلات مربیان زن: مطالع های دربارۀ هیئت های ورزشی اراک ". دوفصلنامه پژوهش در مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی سال هفتم (پانزدهم پیاپی)، شماره 13( 29 پیاپی).
- دهکردیاننژاد، معصومه؛ نوبخت رمضانی، زهرا و محمدیان، فریبا. (1399). "طراحی و تبیین مدل توانمندسازی حرفهای مدیران ورزشی زن". نشریه مطالعات مدیریت ورزشی،.doi: 10.22089/smrj.2020.8689.296
- شیرزاد ملاباشی، شیرین؛ فراهانی، ابوالفضل و اسد، محمدرضا. (1396). «عوامل مؤثر در انتصاب زنان در پستهای مدیریتی وزارت ورزش و جوانان».مدیریت و توسعه ورزش.51(1) ، صص 6-37،.
- شعبانی، اکرم؛ رضوی، سیدمحمدحسین و هادوی، فریده. (1398). «تدوین الگوی ساختاری تحلیلی توسعه ورزش قهرمانی زنان». پژوهشهای معاصر در مدیریتورزشی. 9(18 )، صص 53-64.
- طالبپور، اکبر؛ نظری آزاد، معصومه و کاشانی، مجید. (1398). «تحلیل جامعهشناختی از نابرابری جنسیتی در ورزش( از منظر زنان ورزشکار قهرمان ملی)». فصلنامه علمی- پژوهشی زن و جامعه. (40)10، صص316-289.
- فرزادفر، منا؛ گنجی، فرید و بهرامی، شهاب. (1400). «شناسایی پیامدهای اجتماعی و فرهنگی موفقیت زنان ورزشکار مسلمان در رویدادهای ورزشی بینالمللی». مدیریت ورزشی (حرکت). 13(3 )، صص 767-781. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=578746
- فیروزبخت، مژگان؛ ریاحی، محمدحسین و تیرگر، آرام. (1396). «بررسی عوامل مؤثر بر سلامت اجتماعی زنان: یک مطالعه مروری در مجلات فارسی». سلامت اجتماعی. 4(3)، صص 190-200. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=303855
- کشکر، سارا و قاسمی، حمید. (1399). «میزان همخوانی اسناد بالادستی ملی با وظایف و اهداف سازمانهای ورزشی و رسانههای جمعی در زمینه توسعه ورزش بانوان ایران».مطالعات مدیریت ورزشی. (62)12، صص 111-.
- مرادیکمر، مهناز. (1398). «مدلسازی عوامل مؤثر بر ایجاد انگیزه مشارکت زنان در فعالیتهای ورزشی». رساله دکتری مدیریت ورزشی، دانشگاه تهران.
- میرشکاران، زهره؛ بحرالعلوم، حسن و باقری، هادی. (1398). «بررسی عوامل مؤثر بر توسعه ورزش قهرمانی زنان ایران».پژوهشهای معاصر در مدیریت ورزشی. (18)9، 1-14.
- مهدیزاده، اکرم؛ عبدوی، فاطمه و افشاری، مصطفی. (1398). «نظریه سقف شیشهای در حوزه ورزش بانوان: مقایسه تطبیقی و ارائه یک مدل کمی».مدیریت منابع انسانی در ورزش. 59(1)، صص7-45.
- موسوی راد، سیده طاهره؛ فراهانی، ابولفضل و بیات، پریوش. (1395). «اولویتبندی موانع مدیریت زنان در ورزش به روش تحلیل سلسله مراتبی».فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی. (1)5 صص.111-119.
- Alexandru, Arba. (2021). “Number of athletes competing at the Tokyo 2020 Olympics in Japan as of July 2021 by gender”. https://www.statista.com/statistics/1254529/japan-number-athletes-competing-tokyo-2020-olympics-by-gender/#statisticContainer
- Aly, Ezzeldin R. & Breese, Kathryn. (2018). “The Representation of Women in USA Sports." Sports Administrative, and Team Sports Leadership”.European Scientific Journal, ESJ, 14(5), 55. https://doi.org/10.19044/esj.2018.v14n5p55.
- Enoch, Opanin Gyamfi; & Fosuah, Joyce & Agyedu, Gilbert Osei. (2017). “Causes and Effects of ‘Glass Ceiling’ for Women in Public Institutions of the Ashanti Region”. International Journal of Business and Management. 5. 257-266.
- Forsyth, Joyce;Jones, J; Duval, Lynne & Bambridge, (2019). “Opportunities and barriers that females face for study and employment in sport”. Journal of Hospitality, Leisure, Sport & Tourism Education, 24. pp. 80-89. ISSN 14738376.
- Katsarova, Ivana. (2019). “Gender equality in sport: getting closer every day”. European Parliamentary Research Service,https://library.olympics.com/Default/doc/SYRACUSE/185927/ gender-equality-in-sport-getting-closer-every-day-ivana-katsarova
- Nutt, Paul C. (2002). “Making strategic choices”. Manage. Stud. 39, 67–96.
- Sportanddev, (2020). “Women’s leadership and decision making within sport”. https://www.org/sites/default/files/downloads/sue ahandbookofbestpractice.pdf.
- Swanson, Steve; Billsberry, Jon; Kent, Aubrey; Skinner, James & Mueller, Jacqueline. (2020). “Leader prototypicality in sport: The implicit leadership theories of women and men entering sport management careers”.Sport Management Review, Elsevier, vol. 23(4), pages 640-656.
- Torlak, Nada; Torlak, Petar,(2016). “Position and role of a woman in national social and economic development of Serbia”. VL - 13, DO - 10.5937/MegRev1602161T, JO - Megatrend revija
- Thelwell, Richard C; Weston, Neil J V; Greenlees, Iain A; Hutchings, Nicholas V. (2008). “Stressors in elite sport: A coach perspective”. Journal of sport sciences, 26(9): 905-918.
- Wedell-Wedellsborg, Thomas. (2020). “What's Your Problem? Boston: Harvard Business Review Press”. doi: 10.1002/ltl.20506.
- Wilson, B. (2019). “Global sports sponsorship ‘to hit £35bn’ in 2019”. BBC, May 2, 2019.
- Wray, I. (2020). “Unbundling rights key to long-term financial success of women’s football“. Deloitte, accessed November 4.